گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۸

با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست
آنک از او آگهست از همه عالم بریست
آه که چه بی‌بهره‌اند باخبران زانک هست
چهره او آفتاب طره او عنبریست
آه از آن موسیی کانک بدیدش دمی
گشته رمیده ز خلق بر مثل سامریست
بر عدد ریگ هست در هوسش کوه طور
بر عدد اختران ماه ورا مشتریست
چشم خلایق از او بسته شد از چشم بند
زانک مسلم شده چشم ورا ساحریست
اوست یکی کیمیا کز تبش فعل او
زرگر عشق ورا بر رخ من زرگریست
پای در آتش بنه همچو خلیل ای پسر
کآتش از لطف او روضه نیلوفریست
چون رخ گلزار او هست چراگاه روح
روح از آن لاله زار آه که چون پروریست
مفخر جان شمس دین عقل به تبریز یافت
آن گهری را که بحر در نظرش سرسریست

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست
آنک از او آگهست از همه عالم بریست
هوش مصنوعی: شخصی که از ایمان و کفر آگاهی دارد، در واقع کافر است، زیرا او از همه جهانیان بی‌خبر است.
آه که چه بی‌بهره‌اند باخبران زانک هست
چهره او آفتاب طره او عنبریست
هوش مصنوعی: آه، چه بی‌خبر و محروم‌اند کسانی که از زیبایی‌های او بی‌خبرند، زیرا چهره‌اش مانند آفتاب درخشان و مویش همانند مشک خوشبوست.
آه از آن موسیی کانک بدیدش دمی
گشته رمیده ز خلق بر مثل سامریست
هوش مصنوعی: ای کاش موزی که لحظه‌ای به او نگریسته، مانند سامری از مردم گریزان شده باشد.
بر عدد ریگ هست در هوسش کوه طور
بر عدد اختران ماه ورا مشتریست
هوش مصنوعی: به تعداد ریگ‌های روی زمین، آرزوهای او بزرگ و بی‌شمار است. همچون کوه طور که بلند و عظیم است، آرزوهای او نیز به همین اندازه فراوان و والاست. همچنین او برای خود ارزش و اهمیتی برابر با ستاره‌های شب دارد، همان‌طور که مشتری در میان سیارات دیگر می‌درخشد.
چشم خلایق از او بسته شد از چشم بند
زانک مسلم شده چشم ورا ساحریست
هوش مصنوعی: چشم‌های مردم از او بسته و دور شده است، زیرا که بر اثر فریب و جادو، او به عنوان شخصی جادوگر شناخته شده است.
اوست یکی کیمیا کز تبش فعل او
زرگر عشق ورا بر رخ من زرگریست
هوش مصنوعی: او مانند یک کیمیا است که با تأثیراتش، عشق را به وجود می‌آورد و هنرمند عشق، این زیبایی را بر چهره من به تصویر کشیده است.
پای در آتش بنه همچو خلیل ای پسر
کآتش از لطف او روضه نیلوفریست
هوش مصنوعی: ای پسر، همچون ابراهیم خلیل، پا در آتش بگذار که آتش به لطف او تبدیل به باغی دل‌فریب می‌شود.
چون رخ گلزار او هست چراگاه روح
روح از آن لاله زار آه که چون پروریست
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و دلربایی چهره او، روح من مانند گوسفندی که در چراگاه می‌چرد، از زیبایی‌های گلزار پر از لاله‌اش غمگین و دلتنگ است. آه که نگهداری از این زیبایی چقدر دشوار است!
مفخر جان شمس دین عقل به تبریز یافت
آن گهری را که بحر در نظرش سرسریست
هوش مصنوعی: شمس دین، منبع افتخار و دانش، در تبریز گوهری را پیدا کرد که برای او، ارزشش به اندازه‌ای است که مانند یک دریا به نظر می‌رسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۶۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1393/11/09 18:02
هنگامه حیدری

در بیت سوم می فرماید:
آه از آن موسیی کانک بدیدش دمی
گشته رمیده ز خلق بر مثل سامریست
مستفاد از آیه 97 سوره طه
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَکَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَی إِلَهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفًا ﴿97﴾
گفت پس برو که بهره تو در زندگی این باشد که [به هر که نزدیک تو آمد] بگویی [به من] دست مزنید و تو را موعدی خواهد بود که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد و [اینک] به آن خدایی که پیوسته ملازمش بودی بنگر آن را قطعا می‏سوزانیم و خاکسترش می‏کنیم [و] در دریا فرو می‏پاشیم (97)
در تصحیح مرحوم فروازنفر چاپ یوم 1363 در پاورقی به این آیه اشاره شده است ولی به اشتباه شماره آیه را 98 قید فرموده اند.