گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳۵

هر که بالا‌ست مر او را چه غم است؟
هر که آنجاست مر او را چه غم است؟
که از این سو همه جان‌ست و حیات
که از این سو همه لطف و کرم است
خود از این سو که نه سوی‌ست و نه جا
قدم اندر قدم اندر قدم‌ست
این عدم خود چه مبارک جای‌ست
که مدد‌های وجود از عدم‌ست
همه دل‌ها نگران سوی عدم
این عدم نیست که باغ ارم‌ست
این همه لشکر اندیشهٔ دل
ز سپاهان عدم یک علم‌ست
ز تو تا غیب هزاران سال‌ست
چو روی از ره دل یک قدم‌ست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که بالا‌ست مر او را چه غم است؟
هر که آنجاست مر او را چه غم است؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در وضع و موقعیت بالایی قرار دارد، نگران نیست و هر کسی که در جایگاه خاصی است، نگران نیست.
که از این سو همه جان‌ست و حیات
که از این سو همه لطف و کرم است
هوش مصنوعی: از این طرف، همه چیز جان و زندگی دارد و از این طرف، همه چیز محبت و لطف است.
خود از این سو که نه سوی‌ست و نه جا
قدم اندر قدم اندر قدم‌ست
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که شخص در مکانی قرار دارد که نه می‌تواند به طرفی برود و نه مکان مشخصی دارد. در واقع، او در حال حرکت است ولی این حرکت به سمت خاصی نیست و هر قدمی که برمی‌دارد، در واقع ادامه همان حالت بدون مقصد است.
این عدم خود چه مبارک جای‌ست
که مدد‌های وجود از عدم‌ست
هوش مصنوعی: این عدم چه جایی خوش‌یمن و پر برکتی است، زیرا تمام کمک‌ها و نعمت‌های وجود از عدم نشأت می‌گیرد.
همه دل‌ها نگران سوی عدم
این عدم نیست که باغ ارم‌ست
هوش مصنوعی: همه دل‌ها نگران بی‌وجودی هستند، اما این بی‌وجودی به معنای از دست دادن زیبایی‌ها و خوشی‌ها نیست، بلکه مثل باغ ارم زیبا و دل‌انگیز است.
این همه لشکر اندیشهٔ دل
ز سپاهان عدم یک علم‌ست
هوش مصنوعی: این همه افکار و تخیلات که در دل انسان وجود دارد، تنها یک نشانه و علامت از وجود عدم و نیستی است.
ز تو تا غیب هزاران سال‌ست
چو روی از ره دل یک قدم‌ست
هوش مصنوعی: از زمانی که تو غایب هستی، سال‌های زیادی گذشته، اما اگر تنها یک قدم به سمت دل من برداری، انگار که هیچ زمانی گذشته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۳۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1401/09/25 23:11
همایون

هستی مرتبه دارد جهان پایین ترین است و دنیای ما بالاتر است و قلمرو جان بالاتر و زندگی انسان بالاتر و پهنه وجود بالاتر و سپاهان عدم بالا ترین 

انسان با دل  به همه بالایی ها راه دارد

از راه حس تنها با موجودات می‌توان ارتباط داشت نه وجود

وجود موجود نیست، بلکه خود در عدم است