غزل شمارهٔ ۴۲۱
ساقیا این می از انگور کدامین پُشتهست
که دل و جان حریفان ز خمار آغشتهست
خم پیشین بگشا و سر این خم بربند
که چو زهرست نشاط همگان را کشتهست
بند این جام جفا جام وفا را برگیر
تا نگویند که ساقی ز وفا برگشتهست
درده آن باده اول که مبارک بادهست
مگسل آن رشتهٔ اول که مبارک رشتهست
صد شکوفه ز یکی جرعه بر این خاک ز چیست
تا چه عشقست که اندر دل ما بسرشتهست
بر در خانهٔ دل این لگد سخت مزن
هان که ویران شود این خانهٔ دل یک خشتهست
بادهای ده که بدان باده بلا واگردد
مجلسی ده پر از آن گل که خدایش کشتهست
تا همه مست شویم و ز طرب سجده کنیم
پیش نقشی که خدایش به خودی بنوشتهست
غزل شمارهٔ ۴۲۰: ذوق روی ترشش بین که ز صد قند گذشتغزل شمارهٔ ۴۲۲: ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقیا این می از انگور کدامین پُشتهست
که دل و جان حریفان ز خمار آغشتهست
هوش مصنوعی: ای ساقی، این شراب از کدام انگور درست شده که دل و جان میهمانان را به شدت مست کرده است؟
خم پیشین بگشا و سر این خم بربند
که چو زهرست نشاط همگان را کشتهست
هوش مصنوعی: درب ورودی را باز کن و بالای این در را ببند زیرا که این زهر، شادی همه را از بین برده است.
بند این جام جفا جام وفا را برگیر
تا نگویند که ساقی ز وفا برگشتهست
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که جامی که در دست است، از درد و رنج پر شده و باید آن را کنار گذاشت و جامی از محبت و وفاداری برداشت تا دیگران نگویند که معشوق به وفاداری خود پشت کرده است. در اینجا، مفهوم وفا و تعهد مهم است و دعوت به یافتن و انتخاب مسیری جدید برای تجربه عشق و وفاداری به جای ناامیدی و جفا است.
درده آن باده اول که مبارک بادهست
مگسل آن رشتهٔ اول که مبارک رشتهست
هوش مصنوعی: از نوشیدن اولین می خوشی که خوشیمن است پرهیز نکن، و از گسستن آن پیوند خوشی که نیکوست دست برندار.
صد شکوفه ز یکی جرعه بر این خاک ز چیست
تا چه عشقست که اندر دل ما بسرشتهست
هوش مصنوعی: یک قطره از عشق میتواند بر این سرزمین شکوفههای زیادی به بار آورد. این نشاندهندهی عمق و قدرت عشقی است که در دلهای ما وجود دارد.
بر در خانهٔ دل این لگد سخت مزن
هان که ویران شود این خانهٔ دل یک خشتهست
هوش مصنوعی: به در خانهٔ دل با بیاحترامی نزن، زیرا ممکن است این دل که همچون یک ساختمان محکم است، ویران شود.
بادهای ده که بدان باده بلا واگردد
مجلسی ده پر از آن گل که خدایش کشتهست
هوش مصنوعی: به من نوشیدنیای بده که با آن داغی و سختیها به فراموشی سپرده شود و همچنین جمعی را پر کن از آن گل که محبوبش به خاطر او جان داده است.
تا همه مست شویم و ز طرب سجده کنیم
پیش نقشی که خدایش به خودی بنوشتهست
هوش مصنوعی: بگذار همه ما سرشار از شادی شویم و به خاطر زیباییای که خداوند به خودش تقدیم کرده، سجده کنیم.
حاشیه ها
1395/06/27 11:08
امیر نوروزی
بیت دوم مصرع دوم به این صورت است:
که چو زهر است و نشاط همگان را کشته ست