گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰

طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را
لابه‌گری می‌کنمت راه تو زن قافله را
مست و خوش و شاد توام حاملهٔ داد توام
حامله‌گر بار نهد جرم منه حامله را
هیچ فلک دفع کند از سر خود دور سفر
هیچ زمین دفع کند از تن خود زلزله را
می‌کشد آن شه رقمی دل به کفَش چون قلمی
تازه کن اسلام دمی خواجه رها کن گله را
آنچ کند شاه جفا آبله دان بر کف شه
آنک بیابد کف شه بوسه دهد آبله را
همچو کتابی‌ست جهان جامع احکام نهان
جان تو سردفتر آن فهم کن این مسئله را
شاد همی باش و ترش آب بگردان و خمش
باز کن از گردن خر مشغلهٔ زنگله را

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را
لابه‌گری می‌کنمت راه تو زن قافله را
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و جنونی که در دل دارم، دیگر زنجیر و بند را باز نکن. اگرچه به خاطر تو سختی می‌کشم، اما از تو خواهش می‌کنم که مسیر خودت را ادامه بده و در این راه جدی و استوار باش.
مست و خوش و شاد توام حاملهٔ داد توام
حامله‌گر بار نهد جرم منه حامله را
هوش مصنوعی: من در حال شاد و خوشحالی هستم و در دل خود بار سنگینی از حق و عدالت را حمل می‌کنم. اگرچه ممکن است که بر دوشم گناهی سنگین باشد، اما این بار را با خود حمل می‌کنم.
هیچ فلک دفع کند از سر خود دور سفر
هیچ زمین دفع کند از تن خود زلزله را
هوش مصنوعی: هیچ بهشتی نمی‌تواند بلاهای حوادث را از خود دور کند و هیچ زمینی نمی‌تواند زلزله را از وجود خود دفع کند.
می‌کشد آن شه رقمی دل به کفَش چون قلمی
تازه کن اسلام دمی خواجه رها کن گله را
هوش مصنوعی: او با دلی که در دستش دارد، به راحتی می‌تواند عشق و محبت را نشان دهد، همان‌طور که یک قلم نوشته‌ای تازه را بر روی کاغذ می‌سازد. برای مدت کوتاهی از دغدغه‌ها و مشکلات خود فاصله بگیر و به آرامش و اندیشه‌ای تازه فکر کن.
آنچ کند شاه جفا آبله دان بر کف شه
آنک بیابد کف شه بوسه دهد آبله را
هوش مصنوعی: هرگاه شاه با ظلم و ستم به کسی آزار رساند، همچون پادشاهی که نامش بر دستانش مشهود است، آن کس هرگاه به مقام شاه برسد، به آزارگر خود بوسه می‌زند و به یاد او می‌افتد.
همچو کتابی‌ست جهان جامع احکام نهان
جان تو سردفتر آن فهم کن این مسئله را
هوش مصنوعی: جهان مانند کتابی است که حاوی قوانین و نکات پنهان است. تو در واقع نگارنده و دفتر این قوانین هستی، پس باید این مسئله را به خوبی بفهمی.
شاد همی باش و ترش آب بگردان و خمش
باز کن از گردن خر مشغلهٔ زنگله را
هوش مصنوعی: شاد زندگی کن و نگرانی‌ها را کنار بگذار، و از بار مشکلاتی که بر دوش داری، رها شو.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۰ به خوانش سیده سحر حسینی
غزل شمارهٔ ۴۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۰ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1396/01/17 20:04
فربد

بی نظیر بود

1396/08/21 23:11
همایون

جهان بینی جلال دین نوگرایی حتی در دین وپی بردن به قوانین پنهان جهان در جهت استعلای جان انسان و ترک باور های کهنه و منسوخ و ارتباط با شاه هستی با عشق و شادی و دانش و آموزش یا آبگردانی و خاموشی

1399/11/18 17:02
Me۷

خانم حسینی نخون
برا چی زور میزنی

1399/11/18 20:02
nabavar

گرامی بانو سحرحسینی

طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را
لابه گری می‌کنمت راه تو زن قافله را
سپاس، بسیار خوب و واضح خواندید و بی نقص
بی ریایی و صداقت در کلام شما، از پاکی روحی لطیف حکایت می کند

1401/03/28 00:05
سید محمد رضا مصطفائی

این غزل در کانال تلگرامی شور مولانا (پیوند به وبگاه بیرونی توسط دکتر سید محمد رضا مصطفائی شرح داده شده است.

1402/02/29 03:04
یزدانپناه عسکری

همچو کتابیست جهان، جامع احکام نهان‏ - جان تو سردفتر آن فهم‏ کن‏ این مسئله را

***

قرآن مبین – النمل/88

وَ تَرَی الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَة

[یزدانپناه عسکری]*

جان‌شناسی به نظر مولانا سرآغاز هستی‌شناسی و جهان‌شناسی هست و

منظور همان بینش و بینندگی و نقطه مقابل دانش و علوم ظاهری است.

[کتاب واقعیت جهان، کیهانی از اسماء الهی است. عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب‏ - النمل 40]

______