غزل شمارهٔ ۳۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۹ به خوانش سیده سحر حسینی
غزل شمارهٔ ۳۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۹ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۳۹ به خوانش نازنین بازیان
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
شعرش بسیار زیباست
کسی میدونه آیا از اساتید موسیقی سنتی این تصنیف رو اجرا کرده یا نه؟!
اگر اجرا شده لطفا لینک دانلود
«باده تویی» - کنسرت گروه هم آوایان، به آهنگسازی استاد علیزاده
محسن چاوشی هم قطعه " قلاش" رو امشب داد
شنبه 26 دی 1394
محسن چاوشی این شعر رو به زیبایی اجرا کرده پیشنهاد میکنم حتما بشنوید
محسن چاوشی قطعه ای از این شعر رو اجرا کرده و خیلی هم زیبا.بیت های دیگر شعر از عزلیات دیگر هست.
آهنگ قلاش محسن چاووشی واقعا دیوونه کنندست.
قطعه ای که محسن چاووشی اجرا کرده واقعن یه شاهکاره برای این اثر فوق العاده از حضرت
متن قلاش چاووشی ترکیبی از اشعار مولاناست!در واقع فقط یه بیت از این شعر بقیه ابیات هم از اشعار مختلفش
آهنگ فوقالعاده قلاش از محسن چاوشی تنها یک بیت از این شعر رو داره بیت های دیگر در غزل شماره ی 37 وجود دارند...دیوانه کنندس.
دو مصراع دیگر هم در آهنگ قلاش از محسن چاوشی به صورت زیر صدا هستند که در غزل شماره 550 هستن...باز هم میگم آهنگ و هر سه غزل 39,37 و 550 فوقالعاده هستند.
به نام نور
رفقا تصدیق بفرمایید آنجا که میفرمایند ای دل قلاش مکن صحیح آن است که بر (ل) دل کسره نگذارند که شود : ای دل ، قلاش مکن و معنی شود [ای دل بی بند و باری مکن] اگر خطایی از گفتار این کمترین سر زده تصحیح کنند اهل فن . زیاده از این جسارت است دولتتان منصور
جادوگر جان
بهتر است ، ل ،کسره داشته باشد
چنین است:
ای دل ِ قلاش مکن فتنه ، و پرخاش مکن
میگوید : ای دل ِ حیله گر ، فتنه گری مکن و اعتراض و جنجال به پا مکن
زنده باشی
در بیت ششم ، کلمه صحیح " گزین " است و مصرع اول آن بشرح زیر میباشد :
ملکت و اسباب گزین ، ماه رخان شکرین
این شعر فوق العادس عاریه عالی
بنظرم قلاش، بمعنی همان میکنی و بی چیز نزدیکتر باشه تا حیله گر و غیره، چون انسان ها اکثرا مسکین ها رو نهیب میزنن، و دل ممکن نیست حیله گر باشد مسکین چرا، چون دلی که باخدا یکی نشده مثل آن است که هیچ ندارد. در عرفان نفس و یا فکر هست که حیله گر است و مانع دل جهت رسیدن به معبود
نزد جلال دین انسان وقتی کامل است که با یار است، یار خریدار، محرم جان، ساقی و یار وفادار
نمی توان این یار را تعریف نمود که دانش بیشتری دارد یا مال زیادی دارد و یا زیباست و یا هر چیز دیگر ولی معنی واقعی اینها را با خود دارد، و مهمترین ویژگی او این است که در یار خود نیز سراغ فر و نوی و مهر و زیبائی را میگیرد زیرا خود از آن برخوردار است و اینگونه دو انسان یکی میشوند، در حیوانات این یکی به صورت گلهای و یا نر و ماده و تخم و توله صورت میگیرد
جلال دین دوست را که یک انسان است نه موجود خیالی و آسمانی، چون گلی در گلزار میداند که هر صبح تو را به سوی خود فرا میخواند و خود نیز به دنبال بو و رنگ تو است و با هم به دنبال تازگی و نوی میگردند و میچرخند
و این گونه خود را غرق جوی بخشش و آزادی و رهایی میکنند هر چند هر دو شکار یکدیگرند و با هم آزادی و تازگی را تجربه میکنند
هر چند کار دل قلاشی و تنها پریدن است و دل همیشه احساس وجود و یگانگی میکند و رند و افسونگر است و راز عاشق را فاش میکند چون یکرنگ است و راست گو، پس فتنه گر است و به همه میگوید که من بدون یار هیچم ولی یار من به آن توجه نمی کند و بند خود را به دور من محکم تر میکند و از من یار خریدار خود میسازد
ای دل من بس کن آنقدر برای یار شعر و غزال و آثار فراوان آفریدی بگذار من با یار خود یکی شوم و با آنکه محرم اسرار است محرم جان گردم و جانم با او یکی شود
این غزل در کانال تلگرامی شور مولانا (پیوند به وبگاه بیرونی توسط دکتر سید محمد رضا مصطفائی شرح داده شده است.
آقای مصطفائی زحمت کشیدن از روی کتاب آقای کریم زمانی (شرح دیوان شمس) رو خوانی کردن هیچ اشاره ای هم به منبعشون نکردن