گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۲

ای از کرم تو کار ما راست
هر جای که خرمی‌ست ما راست
عاشق به جهان چه غصه دارد‌؟
تا جام شراب وصل برجاست
هر باد چغانه‌ای گرفته
کاو منتظر اشارت ماست
هر آب چو پرده‌دار گشته
اندر پس پرده طرفه بت‌هاست
هر بلبل مست بر نهالی
مانندهٔ راح ِ روح‌افزا‌ست
بسیار مگو که وقت آش است
چون گرسنگی قوم شش تاست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای از کرم تو کار ما راست
هر جای که خرمی‌ست ما راست
هوش مصنوعی: ای کسی که با بخششت، مشکلات ما حل می‌شود؛ هر جایی که خوشی و سرزندگی باشد، ما هم هستیم.
عاشق به جهان چه غصه دارد‌؟
تا جام شراب وصل برجاست
هوش مصنوعی: عاشق چرا نگران دنیاست؟ تا زمانی که جام عشق و وصال در دستش هست، همه چیز خوب است.
هر باد چغانه‌ای گرفته
کاو منتظر اشارت ماست
هوش مصنوعی: هر بادی که به چغندر (یا چیزی مشابه) می‌وزد، نشانه‌ای از ما را می‌طلبد و منتظر فرمان ماست.
هر آب چو پرده‌دار گشته
اندر پس پرده طرفه بت‌هاست
هوش مصنوعی: هر جوی یا رودخانه، مانند پرده‌ای است که زیبایی‌ها و شگفتی‌های پنهان را در خود دارد.
هر بلبل مست بر نهالی
مانندهٔ راح ِ روح‌افزا‌ست
هوش مصنوعی: هر بلبل خرم و شاداب بر روی درختی همچون نغمه و شعری روح‌افزا است.
بسیار مگو که وقت آش است
چون گرسنگی قوم شش تاست
هوش مصنوعی: بیش از حد در مورد وضعیت چیزی صحبت نکن، چرا که نیاز و گرسنگی مردم به اندازه‌ای زیاد است که نباید به آن دامن زده شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۸۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب