غزل شمارهٔ ۳۵۰
ز بعد وقت نومیدی امیدیست
به زیر کوری اندر سینه دیدیست
نبینی نور چون دانی تو کوری
سیه نادیده کی داند سپیدیست
قرین صد هزاران نقش و معنی
نهان تصریف سلطان وحیدیست
که جنباننده این نقش و معنیست
چو بادی رقصهای شاخ بیدیست
مشو نومید از دشنام دلدار
که بعد رنج روزه روز عیدیست
که یبقی الحب ما بقی العتاب
که هر نقصی کشاننده مزیدیست
رها کن گفت به از گفت یابی
یقین هر حادثی را خود ندیدیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بعد وقت نومیدی امیدیست
به زیر کوری اندر سینه دیدیست
هوش مصنوعی: بعد از زمان ناامیدی، همواره امیدی وجود دارد که در دل آدمی روشن میماند.
نبینی نور چون دانی تو کوری
سیه نادیده کی داند سپیدیست
هوش مصنوعی: اگر نوری را نمیبینی، به این معنی است که به خاطر کوریات نمیدانی چه چیزی سفید است. کسی که نمیتواند ببیند، هرگز نمیتواند درک کند که سپیدی چیست.
قرین صد هزاران نقش و معنی
نهان تصریف سلطان وحیدیست
هوش مصنوعی: نقشها و معانی پنهانی بسیاری وجود دارد که نظم و ترتیب آنها تحت تدبیر و حاکمیت یک قدرت بالاست.
که جنباننده این نقش و معنیست
چو بادی رقصهای شاخ بیدیست
هوش مصنوعی: آن کسی که این تصویر و مفهوم را به حرکت درآورده، مانند بادی است که شاخهای درخت بید را به رقص درمیآورد.
مشو نومید از دشنام دلدار
که بعد رنج روزه روز عیدیست
هوش مصنوعی: از دشنام و ناملایمی که از محبوب میشنوی ناامید نشو، زیرا بعد از این سختیها و رنجها، روزی شاد و خوشحال کننده در پیش است.
که یبقی الحب ما بقی العتاب
که هر نقصی کشاننده مزیدیست
هوش مصنوعی: عشق زمانی باقی میماند که آتش کینه خاموش شود، زیرا هر عیبی به خودی خود میتواند به عشق بیشتر بینجامد.
رها کن گفت به از گفت یابی
یقین هر حادثی را خود ندیدیست
هوش مصنوعی: رها کن، زیرا گفتن از عمل بهتر است؛ تو هر واقعهای را خود نمیبینی و نمیشناسی.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۵۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1396/01/02 23:04
وفایی
" که هر نقصی کشانندهء مزیدیست "
اگر انسانها فقط معنی همین یک مصراع را درک می کردند ، دیگر حسد از میان مردمان رخت برمی بست .