گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵

ای یار ما، دل‌دار ما، ای عالم اسرار ما
ای یوسف دیدار ما، ای رونق بازار ما
نک بر دمِ امسال ما، خوش عاشق آمد پار ما
ما مفلسانیم و تویی، صد گنج و صد دینار ما
ما کاهلانیم و تویی، صد حج و صد پیکار ما
ما خفتگانیم و تویی، صد دولت بیدار ما
ما خستگانیم و تویی، صد مرهم بیمار ما
ما بس خرابیم و تویی، هم از کرم معمار ما
من دوش گفتم عشق را ای خسرو عیار ما
سر درمکش، منکر مشو، تو بُرده‌ای دستار ما
واپس جوابم داد او، نی از توست این کار ما
چون هرچ گویی وا دهد، هم‌چون صدا کُه‌سار ما
من گفتمش خود ما کهیم و این صدا گفتار ما
زیرا که که را اختیاری نبود ای مختار ما

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای یار ما، دل‌دار ما، ای عالم اسرار ما
ای یوسف دیدار ما، ای رونق بازار ما
هوش مصنوعی: ای محبوب ما، ای کسی که دل ما را تسخیر کرده‌ای، ای دانای رازهای وجود ما، ای یوسف زیبای ما که همواره در انتظار دیدارت هستیم، ای کسی که باعث رونق و حیات زندگی ما هستی.
نک بر دمِ امسال ما، خوش عاشق آمد پار ما
ما مفلسانیم و تویی، صد گنج و صد دینار ما
هوش مصنوعی: بگذارید به امسال نگاهی بیندازیم. سالی که عاشقانی خوشحال و شادمان آمده‌اند. ما در این دنیای مادی فقیر و ناچیزیم، اما تو به تنهایی مثل صد گنج و صد دینار برای ما ارزش و نعمت داری.
ما کاهلانیم و تویی، صد حج و صد پیکار ما
ما خفتگانیم و تویی، صد دولت بیدار ما
هوش مصنوعی: ما افرادی تنبل و خواب‌آلوده‌ایم و تویی که به خاطر ما، به اندازه صد حج و صد جنگ ارزشمند هستی. ما در خواب غفلت به سر می‌بریم و تویی که به همه ما حیات و قدرت می‌بخشی.
ما خستگانیم و تویی، صد مرهم بیمار ما
ما بس خرابیم و تویی، هم از کرم معمار ما
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که خسته‌ایم و تو درمانگر و مرهم ما هستی. ما در وضعیت بدی به سر می‌بریم و تو از لطف و generosity خود، معمار و سازنده‌ی امید و زندگی ما هستی.
من دوش گفتم عشق را ای خسرو عیار ما
سر درمکش، منکر مشو، تو بُرده‌ای دستار ما
هوش مصنوعی: دیروز به تو گفتم ای سلطان باهوش، عشق را از من پنهان نکن و با کشیدن سر، مرا ناامید نکن. تو با این کار، مقام و وضعیت من را به خود گرفتی.
واپس جوابم داد او، نی از توست این کار ما
چون هرچ گویی وا دهد، هم‌چون صدا کُه‌سار ما
هوش مصنوعی: او به من پاسخ داد که این کار ما به تو مربوط نیست. هرچه بگویی، پاسخ خواهد داد، مانند صدایی که از کوه به گوش می‌رسد.
من گفتمش خود ما کهیم و این صدا گفتار ما
زیرا که که را اختیاری نبود ای مختار ما
زیرا که که = چون کسی را که

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۵ به خوانش سیده سحر حسینی
غزل شمارهٔ ۳۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۵ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1392/04/07 07:07
امین کیخا

پیکار بیت سوم همان جهاد است که فریزی( فریضه ای ) دینی است .

1395/05/21 21:08
حمید سامانی

آقای امین کیخا
شما این کلمات را چطور از خود درمی آورید و فارسی را تحریف میکنید
حالا اگر فرضیه را فرزیه نوشتید یعنی شما فارسی را درست صحبت میکنید و مینویسید
دوست عزیز لطفاً از خود و سرسری و بدون تفکر قاعده و روش در نیاورید
فرضیه با ضاد نوشته میشود نه با ز دوست عزیز خودتان هم در کمانه صحیح آن را نوشته اید
تقریباً تمام الفبای فارسی و عربی با هم مشترک هستند و بسیاری از کلمات بین زبانهای عربی و فارسی هم مشترک هستند، تلفظ خیلی از کلمات مشترک که در فارسی و عربی یک جور نوشته میشوند با هم فرق میکند
فارسی از آسمان نازل نشده و خیلی از کلمات فارسی ریشه عربی دارند و علت آن هم به لحاظ موقعیت جغرافیایی و نزدیکی زبانهاست و نه صرفاً به علت حمله اعراب و تحمیل آنها
نزدیکی زبانها را حتی در کشورهای اروپایی میتوان دید این یک بحث زبانشناسی است برای نمونه نزدیکی زبانهای انگلیسی آلمانی و هلندی را ببینید و مقایسه کنید همینطور نزدیکی زبانهای فرانسوی ایتالیایی اسپانیایی و پرتقالی

اگر فرق سین و ث و صاد را نمیدانید
اگر فرق ذال و ز و ضاد و ضا را نمیدانید
اگر فرق ت و طا را نمیدانید
اگر فرق ح و ها ( ه ) را نمیدانید
اگر فرق همزه با یای مکسور را نمیدانید و فکر میکنید حرکت ( ء ) روی حرف ه در کلماتی مثل خانه و کوچه همزه است در اشتباهید
اگر این نکته های ظریف را نمیدانید پس بایستی کمی اصول و قواعد دستور زبان فارسی را درست یاد بگیرید
ما همه عرق ملی داریم و ایران و زبان فارسی را دوست داریم
پاینده باشید

1395/05/21 22:08
حمید سامانی

ببخشید من فریضه را فرضیه نوشتم
تصحیح میکنم اشتباه استفاده از کامپیوتر بود حروف را جابجا نوشتم

1395/06/22 00:08
سیدمحمد۱

حمید خان سامانی
حتماً جناب کیخا حاشیه ی شما را میخوانند ولی کاش ادب را رعایت میکردید .
ترجمه ی فریزی { فریضه} به عربی {واجب } است
دکتر کیخا تاج سر ماست
زنده باشی

1396/01/04 23:04
وفایی

نثر آقای کیخا شبیه جاده ای پر سنگلاخ است :آزار دهنده و نازیبا .

1396/01/04 23:04
مهران

جناب کیخا برای صاحبدلان مینویسند.

1396/01/04 23:04
nabavar

وفایی جان
نوشته های تو آزار دهنده تر و نا زیبا تر است
حاشیه های دکتر کیخا را اگر نمی پسندی مانع یادگیری ما نشو
ایشان استاد ما هستند ، سالهای درازیست که از محضر ایشان سود برده ایم .

1396/01/04 23:04
وفایی

برای خود نمایی می نویسند .
اگر برای صاحبدلان می نوشتند ، بر دلها می نشست ، که نمی نشیند . مثل همین اشعار مولانا که زیبا و روان و دلنشین است . مثل تمام شاعران ما و مثل تمام صاحبدلان که کلامشان بر دل و جان همه می نشیند .
متاسفم که انسانها را تاج سر خودتان می کنید . اما من جز عشق خداوند ، تاج دیگری بر سر ندارم .
و متاسفم که از انسانها بت می سازید . اما من سالهاست که بتها را شکسته ام .

1396/01/05 00:04
وفایی

تعجبی هم نداشت که شاگرد آقای کیخا هستید .استادی مثل او شاگردی مثل شما را هم تربیت می کند : سخت پیچیده در تعصب که تحمل شنیدن هیچ حرف مخالف و انتقادی را ندارد مبادا که بر خود پرستی هایش خدشه ای وارد شود .
استادی که با یک انتقاد قهر می کند و از این وبسایت می رود ، برآن استادی بباید گریست .

1396/01/05 00:04
وفایی

شما هم که با این سرعت جواب می دهید ، من فکر می کنم باید از اهالی گنجور باشید . اگر نظرات من خارج از حیطه مورد نظر شماست ، خب مرا دیلیت کنید .این که خیلی ساده است !

1396/01/05 00:04
مهران

وفایی جان پر واضح است که حالت خراب است و جناب کیخا را بهانه کرده ای.اگر عاشق خدا باشی باید انسانها را محترم بداری

1396/01/05 01:04
وفایی

هم آقای حسین و هم آقای مهران
خشم شما نشانه ضعف شماست .شما نتوانستید بدون توهین کردن و اتهام زدن ، از استادتان دفاع کنید و با قدرت بیان ، جواب مرا بدهید . شما کنترل خودتان را از دست داده اید و تنها حربه ای که در دست دارید ، " بی تربیت شدن " است .
دیگران که مکالمات ما را بخوانند خواهند فهمید که بین من و شما کدامیک عصبانی شده و حالش خراب شده و کدامیک منطقی و قدرتمند تا پایان مکالمه ایستاده .
در مورد تاجی از عشق خداوند هم منظور من این بود که سایه مهر خدا بر سر انسانهاست و به جای اینکه انسان دیگری را تاج سر خود بنامیم یادمان نرود که تنها خدا سرور همه ماست .
شخص خاصی هم بهانه من نیست .من کلی صحبت می کنم . تمام کامنت هارا خوانده ام .تاج سر را هم که شما نگفته بودید . آقای دیگری گفته بودند .
شما هم نگران نباشید .با این دفاع های خشمگینانه ای که از استادتان کردید خواهد فهمید که چقدر حضورش را می خواهید و همچنان برایتان خواهد نوشت . ان شاء ا ... که استفاده ببرید .

1396/01/05 17:04
وفایی

آقای حمید سامانی عزیز
نوشته های شما درمورد تحریف زبان فارسی ، عالی و کاملا صحیح است .
با شما صد در صد موافقم . این ، حرف دل خیلی هاست .
ای کاش به جای اختراع فارسی های ببخشید پارسی های جدید و عجیب و من درآوردی ، قلبمان را از کینه های تاریخی حمله اعراب و غیره پاک کنیم و به همان زبانی که تمام اجدادمان صحبت کرده اند و نوشته اند ، که همان زبان سعدی و حافظ و مولانا و ....است ، عشق بورزیم و افتخار کنیم .
از شما تشکر می کنم .

1396/01/05 17:04
گمنام-۱

جنابان سامانی و وفایی
گناه است ار کسی برابری برای واژه ای بیابد و با دیگران در میان نهد،؟

1398/05/17 19:08
متین

ما کاهلانیم و تویی صد حج و صد پیکار ما ما خفتگانیم و تویی صد دولت بیدار ما !!!!!!!

1398/10/04 20:01
رهایی

سلام خدمت فرهیختگان گرامی اگر کسی میتونه من رو در فهم معنای دو بیت اخریاری بکنه

1398/12/05 22:03
سید عباس حسینی

عبارت رندانه و زیرکانه ای را(فریزی) دیدم که حضرات از مرداد و منظور نگارنده در زد و خوردهای ادیبانه سرو دست معرفت شکستند و کاتب به ریشه همه خندید . فریز همچنانکه تداول امروزه آن بسیار است.. بیشتر در اینجا به نیت انجماد و طعنه ای زیرکانه به جهاد است که که نگارنده نقد خود را سوار این عبارت کرده است و نه چیز دیگر

1399/07/06 21:10
احسان

رهایی جان عزیز من هم مثل شما هستم و آگاهی چندانی ندارم اما چون کسی به شما پاسخ نداده من سعی میکنم توضیح دهم. برای معنی دو بیت آخر که عرض کردید باید سه بیت آخر را معنی کرد. به عشق می گوید که تو دستار ما که منظور میتواند دل باشد را از ما ربودی و همان طور که میدانید عیاران چابک و سریع بودند پس عشق به اشارتی دل را ربوده و حال به عشق میگوید که خود را به آن راه نزن! کار تو بوده! و عشق در بیت بعد پاسخ میدهد که نه کار من نبود و کار خودت بود زیرا ما همچون کوه صدای تورا به خود برگرداندیم. در این بیت به صفت انعکاس دهنده بودن کوه اشاره شده و در بیت آخر کوه نمایانگر بی اختیار بودن است. مولانا می گوید که بی اختیار ما هستیم و مختار مطلق تو هستی ای عشق یا ای خداوند. اگر در دوبیت اخر دقیق شویم مشکل جبر و اختیار حل میشود. در قرآن آمده خدا هر آنکه را بخواهد هدایت میکند و هر آنکه را بخواهد گمراه میسازد و عده ای می اندیشند که اعمال و تصمیمات انها بی نتیجه است. در حالی که چنین نیست. خداوند از اختیار خود که مختار مطلق است استفاده کرده و به ما اختیار داده و ما هرچه اختیار کنیم ، گویی او اختیار کرده است ( چه خوب و چه بد ) . پس از یک دید ما مختار هستیم و هر چه عمل کنیم و اندیشه کنیم ، همان نصیب ما میشود (انعکاس صدا در کوه). و از یک دید خدایی و بسیار بالا که فعلا آن را نداریم، همه چیز در کف دلبر همچون موم است، حتی سنگ خارا! به نظر من دوبیت آخر که شما آن را خواستید درباره جبر و اختیار بود و اگر با حضور دل آن را بخوانید ، هر آنچه من نوشتم بی خاصیت می شود و کلام را صاحب کلام خود زیبا تر گفته

1399/09/02 15:12
نگین

درود دوستان کسی میتونه محبت کنه و معنی بیت دوم مخصوصا مصرع اولش رو به من بگه سپاسگزارم.

1399/09/05 00:12
احسان

در پاسخ به خانم نگین
فکر میکنم به این معنی باشه که پارسال ما عاشق امسال ما شد یعنی امروز ما بهتر از دیروز ما بود. ما معمولی ها! همواره در حال خسران هستیم و در حال از دست دادن اما عاشقانی مثل مولانا هر دم و هر نفس نو می شوند، خراب می شوند و ساخته می شوند و این خاصیت مسیر عرفان است. حدیثی هست که میگه هر کس دو روزش یکسان باشد دچار زیان شده است و این همان است.

1400/09/18 21:12
محمد حسن ارجمندی

این غزل از معدود غزل‌هایی است که تمام مصراع‌ها، هم‌قافیه هستند.

1401/07/17 00:10
H Hj

همایون شجریان توی کنسرت بهار ۱۴۰۱ بخش هایی از این غزل رو برای پدرش خوند...