غزل شمارهٔ ۳۲۷
از دفتر عمر ما یکتا ورقی ماندهست
کز غیرت لطف آن جان در قلقی ماندهست
بنوشته بر آن دفتر حرفی ز شکر خوشتر
از خجلت آن حرفش مه در عرقی ماندهست
عمر ابدی تابان اندر ورق بستان
نی خوف ز تحویلی نی جای دقی ماندهست
نامش ورقی بوده ملک ابد اندر وی
اسرار همه پاکان آن جا شفقی ماندهست
پیچیده ورق بر وی نوری ز خداوندی
شمس الحق تبریزی روشن حدقی ماندهست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از دفتر عمر ما یکتا ورقی ماندهست
کز غیرت لطف آن جان در قلقی ماندهست
هوش مصنوعی: در زندگی ما تنها یک صفحه باقی مانده که به خاطر محبت و احساس عمیق آن جان، در حال تپش و اضطراب است.
بنوشته بر آن دفتر حرفی ز شکر خوشتر
از خجلت آن حرفش مه در عرقی ماندهست
هوش مصنوعی: در نوشتهای که به آن اشاره شده، کلامی شیرینتر از احساس خجالت نیست؛ این کلام، مانند ماهی است که در عرق و شرم فرو رفته است.
عمر ابدی تابان اندر ورق بستان
نی خوف ز تحویلی نی جای دقی ماندهست
هوش مصنوعی: زندگی ابدی و درخشان در فضای باغی وجود دارد که نه ترسی از تغییرات آن وجود دارد و نه جایی برای ماندن در دقتهای کماهمیت.
نامش ورقی بوده ملک ابد اندر وی
اسرار همه پاکان آن جا شفقی ماندهست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نام این ورق (کتاب) به گونهای است که در آن اسرار همیشگی و رازهای پاکان حفظ شده است و همچنان یک سرخی (شفق) در آن باقی مانده است.
پیچیده ورق بر وی نوری ز خداوندی
شمس الحق تبریزی روشن حدقی ماندهست
هوش مصنوعی: برگها دور آن نوری از خداوندی که شمس الحق تبریزی است، پیچیدگیهایی دارند و روشناییاش بر چشمها تابیده است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۲۷ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1402/01/24 13:03
مسعود سلاجقه
برای گنجورزحمت بسیارکشیده شده امید که بهره ای باشد همگان را،اما دراین غزل منظور ازحدق چراغ است چنانکه حدیقه احقیقه سنایی نیز معنی چراغ حقیقت را دارد