غزل شمارهٔ ۳۲۲۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
این غزل در نسخه سنگی چاپ هندوستان وجود دارد ولی در مجموعه گنجور نست. لذا در حاشیه درج شد.
.
.
ای مرغ خوش الحان بخوان الّله مولانا علی . . . . تسبیح خود کن بر زبان الّله مولانا علی
خواهی که یابی زندگی بشتاب اندر بندگی. . . . تا بخشدت زیبندگی الّله مولانا علی
اسمش عظیم و اعظم است غفران و فرد و عادل است. . . . مولا و حق آدم است الّله مولانا علی
خواهی که یابی زو نشان جان در ره او بر فشان. . . . کو جان دهست و جانستان الّله مولانا علی
سبحان حی لا ینام پیدا از او هر صبح و شام. . . . حج و نماز است و صیام الّله مولانا علی
رزاق رزق بندگان مطلوب جمله طالبان. . . . مأمور امر کن فکان الّله مولانا علی
سلطان بس مثل و نظیر پروردگار بی وزیر. . . . دارندۀ برنا و پیر الّله مولانا علی
دارندۀ لوح و قلم پیدا کن خلق از عدم. . . . میر عرب فخر عجم الّله مولانا علی
سر دفتر هر انجمن علامه مصر و یمن. . . . آن پر دل دشمن فکن الّله مولانا علی
مجموع قرآن مدحتش حمد وثنا و عزتش. . . . نام بزرگی خدمتش الّله مولانا علی
هم مؤمنان و مؤمنات وحش و طیور و هم نبات. . . . مقصود کل کائنات الّله مولانا علی
اشجار وکوه و بحر وبر هم آسمان اندر نظر. . . . تسبیح گویندش بفر الّله مولانا علی
در بندگی میبند کمر اندر طلب میرو بسر. . . . حوش هادی است و راهبر الّله مولانا علی
کر عاشقی و راه بین غره مشو خود را مبین. . . . وانگه ز جان و دل کزین الّله مولانا علی
ای بنده شیرین زبان از دیو اگر خواهی امان. . . . هر دم بر آور تو ز جان الّله مولانا علی
ای شمس دین جانباز جان در معانی بر فشان. . . . تا آیدت در گوش جان الّله مولانا علی
خواهی که یابی زو نشان جان در ره او بر فشان. . . . کو جان دهست و جانستان الّله مولانا علی
اقتدا ِی ما به شا ِه اولیا ست آنکه نورش مشتق از نو ِر خداست
ای که داری دیده روشن ، ببین جسم وجانش ، جسم و جان مصطفاست
رهنـمای اولیـن و آخرین آنکه دایٔم با خدای کبریاست
هرکه بی ِمهرش بود ، در راه دین بی تکلف ، از گـروِه اشقیاست
از ضیای آفتاب روی او آفتاب و ماه را ، نور و ضیاست
تا ببوسد پای آن حضرت ، ز شوق هفت چرخ نیلگون ، پیشش دو تاسش
از صفاتش ، اولیا حیران شده ذات پاکش ، فیض بخش انبیاست
از نواِی مدحتش ، عشاق را بی مخالف راست ، صدگونه نواست
قل تعالوا ، از حقش آمدخطاب وز رسولالله ، علی بابـهاست
اوست سلطان حقیقت ، زین سبب بر درقدرش ، همه شاهان گداست
در شریعت ، عالمان را او دلیل در طریقت ، عارفان را پیشواست
محرِم اسرار حی ذوالجلال نام پاکش ، مرتضی و ایلیاست
بعد از او باشد حسن ، میر و امام آنکه در بحر علم هل اتی است
بعد از او ، دیگر امام مؤمنان افضل واکمل ، شهید کربلاست
من متیع عابِدینم ، از یقین باقرم در ره، امام و مقتداست
مقتدای مؤمنان متقی جعفر صادق ، امام باوفاست
موسی کاظم ، شه عالی نسب آن که فرزندش علی موسی الرضاست
چشم جانم ، روشن از مهر تقیست آنکه مهرش ، درد دلها را دواست
مر نقی را دان ، امام پاک دین والی حق ، رهنمای اولیاست
روز و شب دارم ، هواِی عسکری در دلم مهر ولی با ولاست
آن محمد مهدی صاحب زمان حبذا جانی ، که با وی آشناست
التجا دارد بدیشان ، شمس دین آنکه مولی را ، به معنی رهنماست
توضیح : دربیت آخر مولی – مولا خوانده میشود و منظو خود مولاناست.
برای دوستانی که چون حقیر خواندن فارسی بدون اعراب مشکل میباشد لطفاً به پیوندهای دیوان شمس تبریزی جلد اول و دیوان شمش تبریزی جلد دوم مراجعه فرمائید کلیات دیوان در دو جلد با اعراب و درج مآخذ موجود است. این غزل در جلد اول شماه ۴۵۶ میباشد.
فکر نمیکنم اشعار حاشیه از مولوی باشند چون 1-هر کس میتواند به حاشیه مطلب اضافه کند 2-از نظر معنایی و ایدولوژیکی با دیگر اشعار مولوی تناسب ندارد 3- اگر هم واقعا این شعر در نسخه سنگی چاپ هندوستان باشد امکان اینکه این نسخه اشعاری غیرمعتبر را هم در بر داشته باشد هست. چنانچه در بسیاری از دیگر نسخه ها این اشعار وجود ندارند.
این متن جزو اشعار مولاناست و باید در خود دیوان نوشته شود اصلاح کنید
شعری که در حاشیه افزوده شده قطعا از مولوی نیست به دلایل ذیل :
1 - تضاد آشکار با تفکرات مشهور مولوی
2 - عدم تناسب با ویژگی های ساختاری شعر مولوی
3 - ضعف فاحش ساختاری از نظر عروض و قافیه علی الخصوص قوافی میانی که از ویژگی های آثار مولوی است
4 - عدم تائید از سوی مولوی شناسان برجسته
حق با دوستان اخیر است.
بعضی ابیات شعر اصلا قافیه ندارند!
غلو کار درستی نیست.
گرچه اراده ی مولانا به علی (ع) معلوم است
اما نباید دیگر غلو نمود.
عزیزانم
دوستانی که مولوی دوست هستند باید بدونند که مولوی در زبان عربی انسانی بلیغ و فصیح بوده.
کلمه ی الله مولانا علی در عربی این معنی را دارد: الله سرورمان بالا مقام است.. اصلاً در باب غلو واین مسایل نیست.
راجع به این سبک در مثنوی میتوان انکریپشن این فافیه ها رو پیدا کرد.. همچین بی قافیه نیست و فراموش نکنید این چلال الدین هست نه حافظی که شعرهاش رو صیقل میده..
او اشعری مسلک بوده پس قطعا با توجه به دوران زندگیش یا از احناف بوده یا شافعی. وهردو نسبت به ممالک و حنبلی ها نزدیکتر به اهل بیت علیهم السلام هستند.
تمنا میکنم دوستان محب اهل بیت به اشعار ترکی مولانا توجه کنند که مدح صریح مرتضی علی علیه السلام رو در اون اشعار میبینند. قطعا قطعه الله مولانا علی ارجاع به علو مقام رب الارباب هست والسلام.
اینجا یک «ی» در آخر مصرع جا گذاشته اید:
مدمن جوهر و مرجان
صحیحش:
مدمن جوهر و مرجانی
إدمان یعنی اعتیاد و مدمن یعنی معتاد اعتیاد و معتاد را ایرانیها ساخته اند ولی فارسی أش خوگر و خوکار و خوکارگی است .
اما مدمن اینجا نمی دانم یعنی چه؟
اشعاری که در حاشیه گذاشته شده است سروده مولوی نمی باشد.
این اشعار به تفکر و اندیشه مولوی همخوانی ندارد، دارای قیافه نمی باشد، از طرف هیچ مولوی شناس تایید نشده است. بهتر است به آثار گرانبهای مولوی به هیچ عنوان دست اندازی صورت نگیرد.
هر خردمندی از ستیز میان شیعه و سنی بیزاری می جوید . این ستیز خوشایند دلهای ناگروا و نیز کم خرد است.
به طور قطع و یقین نمی توان گفت، اما به لحاظ ساخت، عروض و موسیقی شعر، کاملا در چارچوب تسلط مولانا جلال الدین است، لذا، ایرادی ندارد این شعر را نیز به ایشان نبت دهیم، ابیات سست و ضعیف - که تعدادشان بدبختانه کم هم نیست - در مثنوی زیادند، که عده ای می گویند به علت ضعف نباید این اشعار را به مولانا نسبت داد.
با سلام :
باید عرض کنم که به فرض ، این اشعار از مولانا باشد .
بنابراین تمام کسانی که به این اشعار و امثالهم اعتقاد دارند ناچار
یا باید تمام سروده های مولانا که در مدح ام المومنین عایشه و خلفا و ... می باشد را قبول کنند .
بنابراین یا باید به تمام اندیشه ی پاک و اسلامی مولانا ایمان داشته باشیم و اگر به غزلی از او اشاره می کنیم کل اندیشه ی او را و مسلمان بودنش را و احترام او به صحابه را بپذیریم
در تایید این تقکر ، نظر الله رب العالمبن را ذکر می کنم که می فرماید :
"پس آیا به برخی از ( احکام ) کتاب ( تورات ) می گروید و به برخی دیگر کفر می ورزید؟"
پس بنابراین یا باید احترام و ارادت او به ام المومنین عایشه و خلفا (رضیه الله عنهم اجمعین) را بپذرند
یا باید به صورت کلی مولانا را کنار بگذارند که درنتیجه ی آن فروسی و سعدی و حافظ و نظامی و ... و تمامی بزرگان ادبیات را که مسلمان بودند (و رافضی نبودند به قول مولانا) را نیز رد کنند ...
تعصب مانع فکر کردن درست می شود ...
و ما را به نتیجه ی درست نمی رساند ...
موفق باشید ...
من دیوان شمسی دارم که این اشعار توش هستش و از شماره 3212 تا 3214 گنجونده شدن( این کتاب بر اساس تصحیح بدیع الدین فروزانفر که چاپ سومش تو سال 1389 و به وسیله شرکت مطالعات نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده)
ضمناً غزل های دیگه ایم هست که توی گنجور نیست!!!
با سلام لطفا درخصوص کامنت آقای محمد رضا " من دیوان شمسی دارم که این اشعار توش هستش و از شماره 3212 تا 3214 گنجونده شدن( این کتاب بر اساس تصحیح بدیع الدین فروزانفر که چاپ سومش تو سال 1389 و به وسیله شرکت مطالعات نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده)
ضمناً غزل های دیگه ایم هست که توی گنجور نیست!!!! " تحقیقی صورت بگیرد و در صورت صحیح بودن ضمن درج اشعار فوق در این مجموعه زیبا ، دلیل عدم درجشان را بمخاطبین اطلاع دهید و در صورت امکان عذرخواهی نمائید / با تشکر
با سلام احترام؛ نویسندهای از قم: بنده هم کلیات دیوان شمس تبریزی دارم که نوشته: از روی قدیمیترین نسخه و متن. تصحیح محمد عباسی. تهران: نشر طلوع 1374 از صفحه 1212 تا 1214 با شماره ابیاتی که آقای محمدرضای عزیز گفتند مطابقت دارد؛ یعنی از ابیات شماره 3212 تا 3214 مطابقت دارد و آن اشعار در متن کلیات هست؛ خداوند همه خوبان و بدان را به راه خیر واقعی و سعادت ابدی هدایت فرماید و عاقبت به خیرمان کند! سلام بر همه مؤدبان و تمام حقگویان و حقپذیران
این اشعار شور انگیزو بهرام گودرزی در سال های پیش اجرا کرده که میتونین از لینک زیر دانلودش کنین:
پیوند به وبگاه بیرونی
ولی شک نکنین که این اشعار و خیلی اشعار دیگه که تو گنجور نذاشتن از مولانا هستش!!!
دوستان شاید بعضی با نسبت دادن این شعر به حضرت مولانا مشکل داشته باشند اما با مراجعه به کلیات شنس تمام این ابهامات برداشته می شوند.کلیات شمس تبریزی غزلیات و قصاید (به قلم استاد فروزانفر) صفحه ی 1188 غزل شماره ی 3211
دوستان برای روشن شدن بحث مربوط به این غزل با ردیف " الّله مولانا علی" شما رو ارجاء میدم به سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش با عنوان"وجوه اشتراک و افتراق مولانا وامام علی"-یک ساعت و سی و هفت دقیقه- ایشون طی این سخنرانی به طور مبسوط از ارادت مولانا به امام علی میگن و همینطور از تفاوتهای این دو در جهان بینی، به ویژه نحوه ی نگرش به مرگ...و از قضا در این سخنرانی صریحا اشاره میشه که چنین سروده هایی مثل این غزل "ای شاه شاهان جهان الّله مولانا علی" از مولانا نیست و دراویش ارادتمند به علی چنین اشعاری سرودند./ جدای از اینها من هم موافقم که غزل مذکور اشکالات جدی در وزن و عروض داره. مثلا در این مصرع"آدم که نور عالم است عیسی که پورمریم است" / البته من هم واقفم که همه ی اشعار جناب مولانا در غایت فصاحت و بلاغت نیست اما برخلاف دوستانی که نظر مولاناپژوهان برجسته رو فاقد وجاهت دونستند، معتقدم باید در گفتار کسانی که عمرشون رو در همنشینی با کلام مولانا گذروندند(مثل کریم زمانی- سروش- فروزانفر و...) تامل و اعتماد بیشتری کرد.
نویسنده از قم: با عرض ادب و ارادت به همه محبان مولا علی علیهالسلام و تعظیم به همه حقگویان! حرف درستی که به پیشکسوتان هر علم و تحقیقی باید با دیده احترام و تأمل نگاه و نظر کرد؛ اما به شرط ثبات قدم و عاقبت به خیری! به به عبارتی به شرط عاقبت به خیری در وادی حقیقت. نمیخواهم اسم ببرم؛ اما اولا یکی از از این مولوی پژوهان که در به خارج از کشور رفته و با عرض عذرخواهی و شرمندگی، سخنرانی در جواز زنای با محارم میکند، انتظار دارید اشعار از مولا علی علیهالسلام دفاع کند؟! انتظار سخت و زیادی است! ثانیا، ملازمهای بین عدم اعتقاد به یک مذهب و پذیرش بعضی از اصول و یا فروع آن دین نیست. ممکن است کسی اهل یک مذهب نباشد، اما به برخی از ارزش، آدام و رسوم یا اشخاص و رجال و رهبران آن مذهب احترام خاصی بگذارد؛ حکایت مولا علی همین است. لازم نیست که مولوی شیعه باشد تا وصف مولا بگوید؛ خورشید در وسط آسمان است، چه ما خوشمان بیاید چه نیاید! یکی مدح میگوید و یک ذم. مادح خورشید مادح خود است. ایشان دارند نورافشانی میکنند، حالا کسی تصدیق بکند یا تکذیب بکند.. به نظرم از لحاظ منطقی، تاریخی و عالم واقع، هیچ ارتباطی بین شیعه بودن گوینده با وصف امام معصوم نیست؛ چه اثباتا و چه نفیا. شیعه و سنی بودن را از راههای دیگر باید تشخیص داد نه محبت به شخص مولا. مولا سراسر هنر حق است و شاهکار خلقت، لذا طینت درست و غیر متعصب، عاشق هنرهای مولا میشود؛ مثل هنر عدالت، صداقت، شجاعت، علم، درستی، نجابت، جوانمردی، قهرمانی، پهلوانی و ...
چه باید گفت وقتی هر کسی از روی دوستی و علاقه شخصی سعی دارد مولانا را با مذهب خویش همراه سازد. چه خوشایندمان باشد و چه نباشد بر قرینه اشعار مولانا میتوان دریافت که ایشان در شریعت پیرو سنت بودهاند و البته اهل سنت بودن مولانا را تناقضی با دوستی علی نیست خاصه که ایشان اهل طریقت بودهاند و از همین رو ارادتی ویژه به علی داشتهاند. اما اگر از ظواهر اعتقادی مولانا بگذریم باید توجه کنیم که مقام عرفانی ایشان ورای قال و مقال قشری مذهبان است و همان بهتر که همه ما این تعصبات و درگیریهای ظاهر را فروگذاریم و متوجه نظر شخص مولانا در این بیتها باشیم که میفرمایند:
در درون کعبه رسم قبله نیست
چه غم ار غواص را پاچیله نیست
تو ز سرمستان قلاووزی مجو
جامهچاکان را چه فرمایی رفو
ملت عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
لعل را گر مهر نبود باک نیست
عشق در دریای غم غمناک نیست
کسی معنی این غزل رو میدونه و یا در وصف چه کسی است ؟ اگر میدونید لطفا به اشتراک بگذارید ممنون
در مورد این 3 غزل الله مولانا علی باید منتظر شرح اقای کربم زمانی باشیم و ببینیم ایا ایشون شرح مینویسند بر این 3 غزل یا نه
بانو فرمودند: بدون وقت «الله مولانا علی» بدون وقف.
گر عروض بدانید و ادبیات عرب متوجه میشوید که خیر.
ثانیا:
الله من مولا هلی با «الله مولانا علی» فرق میکند.
در عربی الله یکیستو بسمانند فارسی «خدا» نیست که ''ی'' بگیرد مثل ( خدای من )
مولا در ادبیات معنایش مشخص
الله معین
و علی واضح
اگر به ع بی سروده بود میشد نتیجه ای گرفت
بیچاره در گور میلرزد اگر بشنود شعر خلوت تصوفانه اش به را به شرک و کفر کشاندید.
هرچه در مذهب مولوی بگویند در موحد بودن ویکتا پرستی اش شکی بین عاقلان نیست.
گذرهای مذهبی مولوی نظر شخصی وی نمیباشد.
ارجاع کنید به مقدمه مثوی و العار مقدمه
در دیوان شمس جو خواص و صمیمی است و بیان احوال متغیر مولانا که انسانیت و متغیر بودن یک عاشق مشتاق را مرسوم میکند.
یا حق
تعداد غزلیات ثبت شده برای مولانا در سایت گنجور 3230 تاست و در نسخ معتبری از جمله تصحیح بدیع الزمان فروزانفر 3366 غزل هست. یعنی 136 تا اختلاف. این شعری که دوستی در حاشیه ثبت کرده بود هم در نسخه آقای فروزانفر موجود هست و در ضمن منافاتی با عقاید مولانا ندارد و بهتر است دوستان ادیب ما تفاوت نسخ رو در نظر بگیرند
سلام بر دوستان
بنظر شخصی بنده شعر الله مولانا علی منافاتی با عقاید و سبک شعر مولوی ندارد
اول اینکه واضح و مسلم است که جلال الدین بلخی رومی سنی مذهب است و خود از احفاد خلیفه اول مسلمین ابوبکر که از طایفه بنی قحافه بوده میباشد و به این مساله هم فخر میکند و در جایی به شکایت از شیعیان تندرو میگوید.:
بر رافضی چگونه ز بنی قحافه لافم
بر خارجی چگونه غم بوتراب گویم
اما شعر الله مولانا علی به معنای مولای ما علی خدا هست نمیباشد بلکه بنظر بنده اینچنین ترجمه میشود که ای الله، مولای ما علی است که منافاتی با عقاید اهل سنت در مورد علی ندارد کما اینکه همه مسلمین متفق القول هستند که پیامبر گفت هرکسی من مولای اویم علی مولای اوست که البته بعدها شیعه این حرف رو یکجور تفسیر کرد و سنی جور دیگر
برگردیم به شعر ردیف الله مولانا علی به معنای این است که ای خدا همونجور که دستور داده بودی علی مولای ماست و به معنی ربوبیت علی نیست کما اینکه در ادامه ی شعر علی را مامور امر کن فکان میداند آخه کدام خدا مامور میگردد! دو شعر با این ردیف در دیوان شمس هست و قریب به یقین از خود مولاناست از عبدالکریم سروش بت نسازید همین بس که سروش ادعا دارد وحی خوابهای رسولانه است در صورتی که اگر چنین بود امکان نداشت که محمد امین نگوید که در خواب به من وحی و الهام میشود و نزول قرآن و وحی را به او در چندین مورد نزدیکانش از جمله خدیجه عایشه و... دیده و بیان کرده اند که کیفیت خاصی داشته است
در پایان عرض کنم که ما با شعر از سر شور و عشق طرف هستیم و نه یک متن کلامی و فلسفی لذا من این شعر زیبا و پرشور رو از مولانا میدانم و حتی زمزمه ی همیشگی زبانم هست و حتی یک لحظه به ذهنم خطور نکرده است که معنی شعر به معنای خدا دانستن علی است
بعضی از دوستان در مورد چاپهایی از دیوان شمس بر اساس نسخه فروزانفر سخن گفتهاند که حاوی دهها و بلکه صدها غزل بیش از تعداد غزلهایی است که در گنجور آمده! جا دارد به این عزیزان یادآوری کنم که چاپهای متفرقه بسیاری از دیوان شمس توسط ناشران گوناگون منتشر شده که اغلب تک جلدی یا دو جلدی هستند و روی جلد عموم آنها نوشته شده "بر اساس" چاپ فروزانفر یا "بر اساس" نسخه فروزانفر یا "بر اساس" تصحیح فروزانفر؛ مانند شاهنامههایی که بر روی آنها نوشته شده "بر اساس" چاپ مسکو (عبارت "بر اساس"، اسم رمز چاپهای جعلی است). هیچ کدام این چاپها در مجامع آکادمیک دارای کمترین اعتباری نیستند و نسبت دادنشان به مرحوم فروزانفر علاوه بر آنکه دروغی است برای فریب مشتری و کسب درآمد برای ناشر، بیانگر این واقعیت تلخ نیز هست که عالمان و محققان واقعی مانند فروزانفر در این مرز و بوم تا چه اندازه مظلوم و بیدفاعند و هیچ قانون یا مجری قانونی از حرمت و اعتبارشان محافظت نمیکند و هر مدعی کذابی میتواند تکهای از منزلتشان را ببُرد و تبدیل به پول کند و در جیبش بگذارد. این ناشران عزیز موجودات چندان عجیب و غریبی نیستند؛ از سیاره دیگری نیز نیامدهاند. همینجا در دل همین کامنتها عزیزانی را مشاهده میکنیم که به صرف تمایلات مذهبی و فرقهای یا حتی سیاسی اصرار دارند که باید یاوههایی مثل این دو غزل را از آن مولانا دانست بدون آنکه کمترین اطلاعی از اصول تصحیح متون و نسخهشناسی داشته باشند. این حجم از ادعای قاطع حقیقتاً مایه حیرت و شگفتی است. امروز با این همه نظارت و قانون و وسایل ارتباطی و دسترسی آسان به اطلاعات، کتاب چاپ میکنند و تصحیح آنرا به کسی نسبت میدهند که روحش هم از آن بیخبر است؛ حال این عزیزان انگار همین حجت برایشان کافی است که فلان غزل دویست سال پیش در چاپ سنگی هندوستان به نام مولانا آمده باشد! گویی از آشفتهبازار نسخههای خطی اطلاعی ندارند! بامزهتر آنکه نظر اجتهادی هم میدهند که این غزل با تفکرات مولانا سازگار است! جا دارد نیکلسون سر از خاک برآورد و در مقابل این متخصصین مولویشناس سر ارادت بر آستان ادب بساید و دوباره به خاک فروبرود! این ناشران عزیز هم با همین قبیل اغراض به اضافه اغراض مادی و به پشتوانه فقر مفرط علمی اقدام به چاپ این کتابها میکنند و چون میدانند بدون توسل به نامهای بزرگ بارشان بار نمیشود نام بزرگمردی چون فروزانفر را با گشادهدستی خرج اغراضشان میکنند. معتبرترین چاپ دیوان شمس تحت عنوان «کلیات شمس یا دیوان کبیر» با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر در ده مجلد توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است و حاوی 3129 غزل، 44 ترجیع، دو قطعه در بخش مستدرکات، و 1983 رباعی است به اضافه فرهنگ نوادر و فهرست آیات و احادیث و قوافی و اعلام. روش تصحیح ایشان به این صورت بوده که ده یا یازده نسخه از قدیمترین نسخ دیوان را که عمدتاً توسط مریدان با واسطه مولانا در حلقههای دراویش مولویه کتابت شده گرد آورده و تمام آنها را بی آنکه غزل یا حتی بیتی را حذف بکند در متن خود آورده بگونهای که متن چاپی، نسخهای است مشتمل بر کلیه اشعاری که در این نسخههای خطی آمده. اکنون مسلم است که بسیاری از این غزلها متعلق به سلطان ولد یا شمس مغربی یا شاعری دیگر است اما چون بنای فروزانفر گزارش دقیق و کامل این نسخهها بوده آنها را در متن آورده است. بنابراین در چاپ فروزانفر هم اشعاری هست که مصححین بعدی آنها را حذف خواهند کرد با اینحال این دو غزل غالیانه در چاپ فروزانفر نیامده که معنیاش این است که در هیچیک از نسخههای قدیمیِ موجود و شناختهشده اثری از آنها نیست و سر و کلهشان ناگهان در جُنگها و نسخههای متأخر پیدا شده آنهم احتمالا در زمان صفویه که ایدئولوژی سیاسی حاکم همچون ویروسی به جان قلم کاتبان و نسخهنویسان افتاده بود. اگر غزلی در نسخههای قدیمی نباشد فاقد اعتبار است حتی اگر سبک سخن و فضای فکری آن با سبک و سیاق مولانا و فضای فکری او سنخیتی داشته باشد که البته این دو غزل از این لحاظ هم فرسنگها با ساحت مولانا فاصله دارند و دامان حضرتش از ننگ این غلوهای کورکورانه که نه وقار عرفانی دارند نه ارزش ادبی و زیباییشناختی مبراست؛ کافیست این دو غزل را مقایسه کنید با «از علی آموز اخلاص عمل» در مثنوی تا دریابید «علیِ» مولانا سیصد سال نوری از بت ناموزونی که در این دو قطعه تراشیدهاند بدور است. غزل نغز و پرمغز:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
با آنکه هم بافت سخن و هم فضای فکری آن با مولانا سنخیت دارد و هم غزلی متعالی و باشکوه است و حاوی ارزشهای ادبی فراوان است صرفاً به این دلیل که در نسخ قدیم نیامده در چاپ فروزانفر هم نیامده و در مجامع رسمی ادبی کسی به خود جرأت نمیدهد آنرا متعلق به مولانا بداند، «الله مولانا علی» که جز پارهای هذیانات سست و غالیانه بیش نیست و دوستانی که سینه چاک میدهند تا با توسل به آن مولانا را نیز به کارخانه شیعهتراشی خود ببرند میتوانند قابش کنند و بر سردر خانهشان بکوبند.
سلام،این شعر مولوی است