غزل شمارهٔ ۳۲۱۹
اسفا لقلبی یوما هجرالحبیب داری
و تحرقت ضلوعی و جوانحی بناری
و سعادة لیوم نظرالسعود فینا
نزل السهیل سهلا و اقام فی جواری
فدخلت لج بحر بطرا بما اتانی
فغرقت فیه لکن نظرالحبیب جاری
فتحت عیون قلبی فرأیت الف بحر
و مراکبا علیها بهوی الهوا سواری
تبریز حض فضلا و ترابه کمالا
بشعاع نور صدر هو افضل الکبار
تبریز اشفعی لی بشفاعة الی من
زعقات وجد قلبی لحقتة بالتواری
و لاجل سؤ حالی بتواضعی لدیه
و تعرضی هوانی بهواه والصغار
و تقول لا تقطع کبدا رهین شوق
برجاک ما یرجی و یذوب بالبواری
و تتوب من ذنوبی و تجاسری علیه
و لیه عود قلبی و نهایة الفرار
لمعات شمس دین هو سیدی حقیقا
هی اصل اصل روحی و وراء هاعواری
جمع الاله شملا قطعته شقوة لی
فهو الکبیر یعفو لجنایة العصاری
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسفا لقلبی یوما هجرالحبیب داری
و تحرقت ضلوعی و جوانحی بناری
هوش مصنوعی: آه، قلب من روزی محبوبش را ترک کرد و حالا به شدت میسوزم و آتش در سینهام شعلهور است.
و سعادة لیوم نظرالسعود فینا
نزل السهیل سهلا و اقام فی جواری
هوش مصنوعی: خوشبختی امروز به ما روی آورده است، چون ستاره سُهیل در آسمان درخشان گشته و در کنار ما قرار گرفته است.
فدخلت لج بحر بطرا بما اتانی
فغرقت فیه لکن نظرالحبیب جاری
هوش مصنوعی: به دریا وارد شدم و با شادی و شوق به آنچه داشتم، شیرجه زدم. غرق شدم اما نگاه محبوب در دل من همیشه جاری است.
فتحت عیون قلبی فرأیت الف بحر
و مراکبا علیها بهوی الهوا سواری
هوش مصنوعی: من دیدگان قلبم را گشودم و دریایی از عشق را مشاهده کردم که کشتیهایی بر روی آن در حال حرکت بودند.
تبریز حض فضلا و ترابه کمالا
بشعاع نور صدر هو افضل الکبار
هوش مصنوعی: تبریز جایی است که دانشمندان و نیکان در آن حضور دارند و به مثابهی نوری میدرخشد که بهتر از بزرگترین شخصیتهاست.
تبریز اشفعی لی بشفاعة الی من
زعقات وجد قلبی لحقتة بالتواری
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از عشق و شوق خود میگوید و از تبریز به عنوان نمادی از این احساسات یاد میکند. او از تبریز میخواهد که به او کمک کند تا درد دلش را به کسی که دوست دارد، برساند؛ زیرا در اثر اشتیاق و غم محبت، قلبش به شدت دچار تپش و هیجان شده است و این حالت او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
و لاجل سؤ حالی بتواضعی لدیه
و تعرضی هوانی بهواه والصغار
هوش مصنوعی: به خاطر وضعیت بد من، به خاطر تواضع و درخواستم از او، به حالت حقارت و خفت دچار شدم.
و تقول لا تقطع کبدا رهین شوق
برجاک ما یرجی و یذوب بالبواری
هوش مصنوعی: و میگویی که دل را در شوق تو نمیتوان جدا کرد؛ زیرا آنچه در دل میتپد، در انتظار تو است و مانند شمعی آب میشود.
و تتوب من ذنوبی و تجاسری علیه
و لیه عود قلبی و نهایة الفرار
هوش مصنوعی: تو از خطاهای من میگذری و با وجود جرأت من در نافرمانیات، دل من دوباره به سمت تو بازمیگردد و در پایان، فرار از تو به کجا خواهد انجامید؟
لمعات شمس دین هو سیدی حقیقا
هی اصل اصل روحی و وراء هاعواری
هوش مصنوعی: نورهای دین از آن سید من است و واقعاً او اصل و ریشه روح من است و فراتر از ظاهر است.
جمع الاله شملا قطعته شقوة لی
فهو الکبیر یعفو لجنایة العصاری
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، همه چیز را در کنار هم جمع کرده و در عین حال، به خاطر سختیها و مشکلاتی که برایش پیش آمده، به خاطر خطاها و گناهان ما بخشایشگر است.