گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۹۲

لا یغرنک سد هوس عن رایی
کم قصور هدمت من عوج الارآء
اشتهی انصح لکن لسانی قفلت
اننی انصح بالصمت علی الاخفاء
این همه ترس و نفاق و دودلی باری چیست
نه که در سایه و در دولت این مولایی؟!
بیم ازان می‌کندت، تا برود بیم از تو
یار ازان می‌گزدت، تا همه شکرخایی
شمس تبریز شمعیست که غایب گردد
شب چو شد روز چرا منتظر فردایی؟!

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لا یغرنک سد هوس عن رایی
کم قصور هدمت من عوج الارآء
هوش مصنوعی: فریب نخور که هوس‌ها تو را از رأی درست منحرف کند؛ زیرا بسیارند ساختمان‌هایی که بر اثر نظرات نادرست و ناکارآمد خراب شده‌اند.
اشتهی انصح لکن لسانی قفلت
اننی انصح بالصمت علی الاخفاء
هوش مصنوعی: می‌خواهم به شما خیرخواهی کنم، اما زبانم دچار سکوت شده است؛ چون در سکوت، نصیحتی نهان وجود دارد.
این همه ترس و نفاق و دودلی باری چیست
نه که در سایه و در دولت این مولایی؟!
هوش مصنوعی: این همه ترس، دوگانگی و تردید به چه دلیل است، مگر اینکه در زیر سایه و حکومت این ولی (امام یا رهبر) باشد؟
بیم ازان می‌کندت، تا برود بیم از تو
یار ازان می‌گزدت، تا همه شکرخایی
هوش مصنوعی: این متن به نوعی اشاره دارد به اینکه ممکن است نگرانی یا ترس از چیزی باعث شود که فرد احساس ناامنی کند. همچنین به این معناست که عشق و محبت ممکن است برخی اوقات باعث آزار و اذیت گردد، اما در عین حال می‌تواند شیرینی و خوشی نیز به همراه داشته باشد. در نهایت، به ارزیابی احساسات و تجربیات در روابط عاطفی اشاره دارد.
شمس تبریز شمعیست که غایب گردد
شب چو شد روز چرا منتظر فردایی؟!
هوش مصنوعی: شمس تبریز مانند شمعی است که وقتی روز می‌شود، در شب غایب می‌گردد. پس چرا باید منتظر فردایی باشی؟

حاشیه ها

1397/09/16 22:12
نادر..

یار از آن می‌گزدت تا همه شکرخایی...

1399/07/20 14:10
بی نشان

شمس تبریز نه شمعی است که غایب گردد