غزل شمارهٔ ۳۱۷۹
این طریق دارهم یا سندی و سیدی
اهد الی وصالهم، ذبت منالتباعد
ای که به قصد نیمشب بسته نقاب آمدی
آن همه حسن و نیکوی نست مناسب بدی
یافئتی فدیتکم فی امل اتیتکم
قد قطعت وسایلی حیلة قول حاسد
جان شهان و حاجبان! چشم و چراغ طالبان
بیتو ز جان و جا شدم، تو ز برم کجا شدی؟
یا ملک الا یا من، یا شرف الاماکن
جتک کی تعیذنی، سطوة کل معتدی
یار سرور و دولتم، خواجهٔ هر سعادتم
لیک تو با همه جفا خوشتر ازین همه بدی
رحمتکم محیطة، رافتکم بسیطة
سادتنا، تقبلو توبة کل عابد
مست میی نمیشوم، جز ز شراب اولین
ده قدحی، چه کم شود از خم فضل ایزدی؟
طلعتکم بدورنا، بهجتنا و نورنا
ظل خیال طیفکم دولة کل ماجد
ای دل خسته هان و هان، تا نرمی ز سرخوشان
پا نکشی ز عاشقان، ورنه جهود و مرتدی
قبلتنا خیالهم لذتنا دلالهم
یا سندی، جمالهم فتنة کل زاهد
قدر وصالشان بدان یاد کن، آنک پیش ازین
همچو زنان تعزیت بر سر و رو همی زدی
خادعنی و غرنی، هیجنی و جرنی
نور هلال وصلکم من افق مشید
ای دل مست جستوجو، صورت عشق را بگو
«بر دو جهان خروج کن، هرچه کنی مؤیدی »
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این طریق دارهم یا سندی و سیدی
اهد الی وصالهم، ذبت منالتباعد
هوش مصنوعی: این مسیر را من میروم، یا نشانهای از آنها و یک سرور به من هدیه میدهد تا به وصالشان برسم، در حالی که از دوری آنها در حال ذوب شدن هستم.
ای که به قصد نیمشب بسته نقاب آمدی
آن همه حسن و نیکوی نست مناسب بدی
هوش مصنوعی: ای کسی که با نیت نیمهشب، پردهنشین آمدهای، همه زیبایی و نیکیات با این موقعیت سازگار نیست.
یافئتی فدیتکم فی امل اتیتکم
قد قطعت وسایلی حیلة قول حاسد
هوش مصنوعی: ای عزیزان، جانم فدای شما، در آرزویی که برای شما دارم، تمامی راههایم را بریدهام و دیگر نمیتوانم به چارهجوییهای حسودان توجهی داشته باشم.
جان شهان و حاجبان! چشم و چراغ طالبان
بیتو ز جان و جا شدم، تو ز برم کجا شدی؟
هوش مصنوعی: ای جان شاهان و خدمتگزاران! چشمان طالبانت بدون تو، از جان و خانهام جدا شدهاند. تو از کنار من کجا رفتی؟
یا ملک الا یا من، یا شرف الاماکن
جتک کی تعیذنی، سطوة کل معتدی
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، ای شریفترین مکانها، به من پناه بده تا از قدرت هر متجاوزی در امان باشم.
یار سرور و دولتم، خواجهٔ هر سعادتم
لیک تو با همه جفا خوشتر ازین همه بدی
هوش مصنوعی: دوست من منبع شادی و خوشبختیام است و آقای من در تمام سعادتها، اما تو با تمام بدیها و بیرحمیهایت از همه این بدیها هم برای من دلنشینتر هستی.
رحمتکم محیطة، رافتکم بسیطة
سادتنا، تقبلو توبة کل عابد
هوش مصنوعی: رحمت تو همهجا را فراگرفته و مهربانیات گسترده است، ای سروران ما، توبه هر عبادتکنندهای را بپذیرید.
مست میی نمیشوم، جز ز شراب اولین
ده قدحی، چه کم شود از خم فضل ایزدی؟
هوش مصنوعی: من در مستی شراب تأثير نمیپذیرم، مگر از شراب نخستین و دُردهایی که مینوشم. آیا چیزی از بخشش و فضائل الهی کم میشود؟
طلعتکم بدورنا، بهجتنا و نورنا
ظل خیال طیفکم دولة کل ماجد
هوش مصنوعی: چهرهی شما همانند ماه درخشانی است که خوشی و نور را به ما میبخشد و سایهی خیال شما، نشانهای از بزرگی و شرافت هر فرد با ارادهای است.
ای دل خسته هان و هان، تا نرمی ز سرخوشان
پا نکشی ز عاشقان، ورنه جهود و مرتدی
هوش مصنوعی: ای دل خسته، توجه کن! تا زمانی که از شادی و خوشبختی دور نشدهای، از عشق و عاشقانهها فاصله نگیر. وگرنه به سرنوشت کسانی دچار میشوی که از حقیقت دور شده و به انحراف رفتهاند.
قبلتنا خیالهم لذتنا دلالهم
یا سندی، جمالهم فتنة کل زاهد
هوش مصنوعی: قبلت ما خیالات آنهاست و لذت ما از ناز و دلبری آنهاست، ای پشتیبان من؛ زیبایی آنها وسوسهای است برای هر زاهدی.
قدر وصالشان بدان یاد کن، آنک پیش ازین
همچو زنان تعزیت بر سر و رو همی زدی
هوش مصنوعی: به اهمیت لحظات خوش با آنها فکر کن، چون قبلاً به یاد غم و اندوه بر خود میزدی و به سوگ مینشستی.
خادعنی و غرنی، هیجنی و جرنی
نور هلال وصلکم من افق مشید
هوش مصنوعی: مرا به خدمت بگیر و در خیال خود جادو کن، مرا به هیجان بیاور و به سوی خود بکش، نور هلال وصالتان از افق بلند میتابد.
ای دل مست جستوجو، صورت عشق را بگو
«بر دو جهان خروج کن، هرچه کنی مؤیدی »
هوش مصنوعی: ای دل شیدا و کنجکاو، به من بگو که تصویر عشق چیست. بگذار هرچه میخواهی انجام دهی، اما در این راه پیروز خواهی شد.
حاشیه ها
1399/07/20 15:10
بی نشان
آن همه حسن و نیکویی نیست مناسب بدی
1399/07/20 15:10
بی نشان
بر دو جهان خروج کن هرچه کنی مؤیدی