گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۶۴

مست و خوشی باده کجا خورده‌ای؟
این مه نو چیست که آورده‌ای؟
ساغر شاهانه گرفتی به کف
گلشکر نادره پرورده‌ای
پردهٔ ناموس کی خواهی درید؟
کآفت عقل و ادب و پرده‌ای
می‌شکفد از نظرت باغ دل
ای که بهار دل افسرده‌ای
آتش در ملک سلیمان زدی
ای که تو موری بنیازرده‌ای
در سفر ای شاه سبک روح من
زیر قدم چشم و دل اسپرده‌ای
دارد خوبی و کشی بی‌شمار
روی کسی کش بک اشمرده‌ای
بنده کن هر دل آزاده‌ای
زنده کن هر بدن مرده‌ای
می‌کندت لابه و دریوزه جان
جان ببر آنجا که دلم برده‌ای
جان دو صد قرن در انگشت تست
چونت بگویم؟! که توده مرده‌ای
بس کن تا مطرب و ساقی شود
آنکه می از باغ وی افشرده‌ای

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مست و خوشی باده کجا خورده‌ای؟
این مه نو چیست که آورده‌ای؟
هوش مصنوعی: کجا باده‌ی مستی و شادی را نوشیده‌ای؟ این ماه نو چه زیبا و دل‌انگیز است که به اینجا آورده‌ای؟
ساغر شاهانه گرفتی به کف
گلشکر نادره پرورده‌ای
هوش مصنوعی: شما جامی گرانبها و باشکوه در دست دارید که با گل‌های زیبا و نادر تزئین شده است.
پردهٔ ناموس کی خواهی درید؟
کآفت عقل و ادب و پرده‌ای
هوش مصنوعی: چه زمانی قصد داری حریم را بشکنی؟ که این کار به عقل و ادب آسیب می‌زند و مانند پرده‌ای است که باید حفظ شود.
می‌شکفد از نظرت باغ دل
ای که بهار دل افسرده‌ای
هوش مصنوعی: از نگاه تو، دل من مثل باغی شکوفا می‌شود، ای کسی که در بهار دل خود غمگین هستی.
آتش در ملک سلیمان زدی
ای که تو موری بنیازرده‌ای
هوش مصنوعی: تو که مثل یک مور با بی‌پناهی و ناتوانی، آتش و خرابی به جایگاه سلیمان (پادشاهی قدرتمند و بزرگ) آوردی.
در سفر ای شاه سبک روح من
زیر قدم چشم و دل اسپرده‌ای
هوش مصنوعی: در سفر، ای شاه پرانرژی، من با تمام وجودم در زیر قدم‌هایت، هم چشم و هم دل را تسلیم کرده‌ام.
دارد خوبی و کشی بی‌شمار
روی کسی کش بک اشمرده‌ای
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی دارای ویژگی‌ها و صفات مثبت زیادی است که تحت تأثیر شخصی دیگر قرار گرفته یا به او وابسته است. او با تمام خوبی‌ها و صفاتش در تلاطم شرایط مختلف سرنوشتی را تجربه می‌کند.
بنده کن هر دل آزاده‌ای
زنده کن هر بدن مرده‌ای
هوش مصنوعی: به مناجات و دعا به خداوند بگو که به هر شخص آزاد و دلیر زندگی ببخشد و به هر جسد بی‌روحی حیات دوباره عطا کند.
می‌کندت لابه و دریوزه جان
جان ببر آنجا که دلم برده‌ای
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق تو باعث می‌شود که من از تو خواهش کنم و درخواست کنم تا به جایی بروی که قلبم آنجا را انتخاب کرده است.
جان دو صد قرن در انگشت تست
چونت بگویم؟! که توده مرده‌ای
هوش مصنوعی: دوست عزیز، می‌گوید که جان من مانند قرن‌ها در دستان توست. حال باید به تو بگویم که در واقع من فقط یک توده مرده‌ام.
بس کن تا مطرب و ساقی شود
آنکه می از باغ وی افشرده‌ای
هوش مصنوعی: هر چه زودتر دست از سر این کار بردار تا آن کسی که به تو شراب می‌دهد و آهنگ می‌نوازد، متوجه شود که از باغ او شراب گرفته‌ای.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۱۶۴ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/04/27 01:06
وفایی

حدیث خانم
پر از غلط نبود . فقط یک غلط داشت :
دارد خوبی و کشی بی شمار
روی کسی کش بکس اشمرده ای
" بکس اشمرده ای " یعنی او را ارج و قربی نهاده ای و جزو خیل ناکسان به شمارش نیاورده ای . به اصطلاح عامیانه اش می شود : او را آدم حسابش کرده ای . مثل اینکه می گویند فلانی برای خودش کسی است یعنی عددی است .
معنی بیت :
خوبی و دلربایی بی شمار و بسیار دارد
چهرهء آن کسی که تو او را تحویلش گرفته ای و به کسی حسابش کرده ای و نظر لطفی به او داشته ای .
بقیهء غزل را با دیوان شمس تطبیق دادم . هیچ غلط دیگری نداشت . تک تک بیت ها را هم خواندم . تمام ابیات معنی شفاف و درستی دارند . اگر به نظر شما پر از غلط آمده دلیلش این است که شعر را نفهمیده اید . بگویید کدام بیت به نظرتان غلط می آید ، من معنی اش می کنم .

1396/04/27 03:06
بی سواد

جناب وفایی
بفرمایید " اورا آدم حسابش کرده ای " چگونه جمله ایست ؟؟
شما که میتوانید " معنی اش کنید "
با سپاس

1396/04/27 03:06
بی سواد

و هم " آن کسی که تو اورا تحویلش گرفته ای "

1396/04/28 08:06
وفایی

جناب بی سواد
متوجه منظور شما نمی شوم .
منظور شما از " چگونه جمله ای است " چیست ؟ جمله است دیگر ! مگر چگونه باید باشد ؟ لطفا بیشتر توضیح دهید

1396/04/28 12:06
بی سواد

جناب وفایی
اورا آدم حساب کرده ای و نه حسابش کرده ای
و هم اورا تحویل گرفته ای .
"" ش " ضمیر مفعولی است، تحویلش گرفته ای بدین ماناست که اورا تحویل گرفته ای.
بگذریم که چگونه میشود کسی را تحویل گرفت!!
به فرهنگ معین سر بزنید و ببینید در باره " تحویل "
چه نوشته است.

1396/04/30 00:06
وفایی

من هیچ وقت در این وبسایت با این ادبیات حاشیه ننوشته ام . این یک مورد هم که اینطور شده ، دلیلش چیز دیگری است :
" کش " معانی بسیاری دارد . اما در این بیت :
در مصراع اول ، کش یعنی زیبا ، مطبوع ، خوب ، نیک
در مصراع دوم ، کش یعنی : " که او را "
من موقع معنی کردن همیشه سعی می کنم تا می توانم کلمات را جابجا نکنم تا فهمش آسان تر باشد . من داشتم کلمه به کلمه معنی می کردم :
روی = چهرهء
کسی = آنکه
کش = که او را
وقتی به اینجا رسیدم یادم افتاد که تمام تاکید این بیت بر روی " تو " است . مولانا به محبوبش می گوید آن کسی که تو فقط تو او را قابل بدانی ، همین عنایت تو کافی است که هزاران پرتو جمال و نیکی و ... در چهرهء او پدیدار شود .
بنابراین کش را معنی کردم : که تو او را
بکس اشمرده ای = وقتی به اینجا رسیدم خواستم معنی کنم : به کسی شمرده ای .
ولی فکر کردم مرجع ضمیر " ش " را در " کش " معلوم کنم : پس آن شین را به تحویل و حساب چسباندم . بله الان که نگاه می کنم می بینم می توانستم با نثر بهتری بنویسم . ولی از نظر معنا شعر را درست و دقیق معنی کرده ام .
حالا خدا وکیلی با همهء عیب و ایرادهایی که دارم ، کسی در این وبسایت ، به خوبی ، دقیقی ، عمیقی ، درستی ، و نکته سنجی من شعر معنی می کند ؟

1396/04/30 14:06
نادر..

درود دوستان
ما همه، همدلیم و همراهیم
جمله از یک شراب سرمستیم..

1396/12/08 10:03
مهتی

سلام
میدونم که عزیزایی که اینجا هستن، زبان فارسی رو خیلی بهتر از من بلدن. اما فقط خواستم یادآوری کنم که یه عده معتقدن به «دستور زبان تجویزی» و یه عده به «دستور زبان توصیفی».
حالا اونایی که به تجویزی بودن دستور زبان (و به تبع اون، تجویزی بودن زبان) معتقد هستن میگن زبان صحیح، اونیه که توی کتابای دستور زبان گفته میشه (مثل نسخه ی پزشک، تجویز میشه) . ظاهرا حضرات بی سواد و حسین، معتقد به تجویزی بودن دستور زبان هستن. یعنی میگن دستور زبان (یعنی همون زبان صحیح)، باید توسط یه عده زبان شناس، شناخته بشه و با دلیل ، ثابت بشه و بعد به مردم تجویز بشه تا مردم از اون استفاده بکنن. یعنی دستور زبان باید تابع قوانین اون زبان باشه و مردم باید طبق اون قوانین، صحبت بکنن.
اما کسایی که به توصیفی بودن دستور زبان معتقدن، میگن زبان صحیح، چیزیه که مردم ازش استفاده میکنن. یعنی کار زبانشناس، این باید باشه که زبان مردم رو توصیف بکنه. زبان متعلق به مردمه. پس بذاریم خودشون هر جوری که دوس دارن ازش استفاده بکنن و تغییرش بدن چون زبان رو باید طبق نظر مردم، تغییر داد و نه اینکه مردم رو مجبور کنیم طبق یه چهارچوب خاصی از زبان استفاده کنن. ظاهرا حضرت وفایی، به توصیفی بودن زبان، معتقدن.
ظاهرا رویکرد شما نسبت به مقوله ی
زبان، متفاوته.

1399/01/07 12:04
بهرام امیری

از تمام دوستان عزیز خواهشمندم قبل از هر نوع عیبجویی، تمام غزل را آنقدر خوب و مکرر بخوانید تا معنایِ غزل برای شما باز شود. آخرین بیتِ این غزل میتوانید جوابی قانع کننده برای تمامیِ عزیزان باشد.