گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۶۰

جان جانی و جان صد جانی
می‌زنی نعره‌های پنهانی
هر کی کر نیست بشنود وصفت
نعل معکوس و خفیه می‌رانی
غیر احمق به فهم این نرسد
عارت آید از این لت انبانی
سد پیش و پس تو این عارست
که سرافراز و قطب خلقانی
چون گریزی از این فزون گردد
کای فلان فارغست زین فانی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان جانی و جان صد جانی
می‌زنی نعره‌های پنهانی
هوش مصنوعی: تو روح منی و جان‌های بسیار را با ناله‌های پنهانی به جان می‌آوری.
هر کی کر نیست بشنود وصفت
نعل معکوس و خفیه می‌رانی
هوش مصنوعی: هر کسی که نادان باشد، وصف تو را نمی‌فهمد حتی اگر در مورد ویژگی‌های پنهانی‌ات صحبت کنی.
غیر احمق به فهم این نرسد
عارت آید از این لت انبانی
هوش مصنوعی: تنها یک شخص نادان می‌تواند به فهمی از این موضوع برسد که موجب شرمساری‌اش شود.
سد پیش و پس تو این عارست
که سرافراز و قطب خلقانی
هوش مصنوعی: وجود موانع و مشکلات در پیش و پس از تو به هیچ وجه برای تو که فردی سرافراز و محور زندگی دیگران هستی، عیب و عار به شمار نمی‌آید.
چون گریزی از این فزون گردد
کای فلان فارغست زین فانی
هوش مصنوعی: وقتی که از این دنیا و مشکلات آن فرار کنی، در خواهی یافت که این شخص به ظاهر بی‌خیال، در واقع از چیزهای گذرا و فناپذیر رهایی یافته است.

حاشیه ها

1399/08/28 20:10
بی نشان

کان فلان فارغست زین فانی