غزل شمارهٔ ۳۱۲۵
بتا گر مرا تو ببینی ندانی
به جان لاله زارم به رخ زعفرانی
بدادم به تو دل مرا تو به از دل
سپارم به تو جان که جان را تو جانی
هزاران نشان بد ز آه و ز اشکم
کنون رفت کارم گذشت از نشانی
تو شاه عظیمی که در دل مقیمی
تو آب حیاتی که در تن روانی
تو هم غیب بینی تو هم نازنینی
نگفتند هرگز تو را لن ترانی
چو سرجوش کردی چه روپوش کردی
تو روپوش میکن که پنهان نمانی
زهی تلخ مرگی چو بیتو زید جان
چو پیش تو میرم زهی زندگانی
از این جان ظاهر به جان آمدم من
کز این جان ظاهر شود جان نهانی
میان دو جان مانده بودیم حیران
که میگفت اینی که میگفت آنی
یکی جان جنت یکی جان دوزخ
یکی جان ظلمت یکی جان عیانی
چه جنت چه دوزخ توی شاه برزخ
بخوانی بخوانی برانی برانی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بتا گر مرا تو ببینی ندانی
به جان لاله زارم به رخ زعفرانی
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر تو را ببینم، نمیدانی چقدر افسردهام و چه حال بدی دارم، در حالی که چهرهام مانند گل زعفران زیباست.
بدادم به تو دل مرا تو به از دل
سپارم به تو جان که جان را تو جانی
هوش مصنوعی: دل و جانم را به تو میسپارم، چون تو برای من ارزشمندتری از جان و دل هستی.
هزاران نشان بد ز آه و ز اشکم
کنون رفت کارم گذشت از نشانی
هوش مصنوعی: هزاران نشانه از غم و اندوه من به خاطر اشکهایم وجود داشت، اما حالا کار من به جایی رسیده که دیگر از این نشانهها اثری نیست.
تو شاه عظیمی که در دل مقیمی
تو آب حیاتی که در تن روانی
هوش مصنوعی: تو پادشاه بزرگی که در دلها جا داری، تو همان آب حیات هستی که در بدنها جاری است.
تو هم غیب بینی تو هم نازنینی
نگفتند هرگز تو را لن ترانی
هوش مصنوعی: تو هم میدانی که چیزهایی را نمیتوان دید و هم زیبا و دلنشین هستی، اما هرگز به تو نگفتهاند که نمیتوانی مرا ببینی.
چو سرجوش کردی چه روپوش کردی
تو روپوش میکن که پنهان نمانی
هوش مصنوعی: وقتی که به اوج شور و هیجان رسیدی، چه چیزی را پنهان کردهای؟ بهتر است که آن را بپوشانی تا از دید دیگران مخفی بمانی.
زهی تلخ مرگی چو بیتو زید جان
چو پیش تو میرم زهی زندگانی
هوش مصنوعی: اگر بدون تو بمیرم زندگیام تلخ و دردناک است، اما وقتی که در کنار تو هستم، حتی مرگ هم برایم ارزشمند و شیرین خواهد بود.
از این جان ظاهر به جان آمدم من
کز این جان ظاهر شود جان نهانی
هوش مصنوعی: من از این وجود ظاهری به حقیقت وجود واقعی خود رسیدم؛ چرا که از این وجود ظاهری، وجود پنهان و حقیقی جلوه میکند.
میان دو جان مانده بودیم حیران
که میگفت اینی که میگفت آنی
هوش مصنوعی: ما در یک وضعیت بلاتکلیفی قرار داشتیم و در دلمان سردرگم بودیم، زیرا نمیدانستیم کسی که این حرفها را میزند چه کسی است و آیا واقعاً همان چیزی را میگوید که به نظر میرسد.
یکی جان جنت یکی جان دوزخ
یکی جان ظلمت یکی جان عیانی
هوش مصنوعی: یک نفر روح بهشت دارد، یکی روح جهنم، یکی روح تاریکی و یکی روح روشنایی.
چه جنت چه دوزخ توی شاه برزخ
بخوانی بخوانی برانی برانی
هوش مصنوعی: هر جا که باشی و در هر وضعیت و حالتی که به سر ببری، چه در خوشی و خوبی و چه در سختی و بدی، تو باید با قدرت و اراده به جلو بروی و از موانع عبور کنی.
حاشیه ها
1399/01/27 09:03
علی
درمصرع «بدادم به تو دل مرا تو به از دل» به نظرم به جای «توبه» به معنی رویگردانی و استغفار «تو به» مناسبتر است. یعنی تو برای من از دل بهتری.