گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۲۴

چو عشقش برآرد سر از بی‌قراری
تو را کی گذارد که سر را بخاری
کجا کار ماند تو را در دو عالم
چو از عشق خوردی یکی جام کاری
من از زخم عشقش چو چنگی شدستم
تهی نیست در من به جز بانگ و زاری
ز چنگی تو ای چنگ تا چند نالی
نه کت می‌نوازد نه اندر کناری
تو خواهی که پوشی بدین ناله خود را
تو حیلت رها کن تو داری تو داری
گر آن گل نچیدی چه بویست این بو
گر آن می نخوردی چرا در خماری
گلستان جان‌ها به روی تو خندد
که مر باغ جان را دو صد نوبهاری
خیالت چو جامست و عشق تو چون می
زهی می‌زهی می‌زهی خوشگواری
تو ای شمس تبریز در شرح نایی
بجز آن که یا رب چه یاری چه یاری

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو عشقش برآرد سر از بی‌قراری
تو را کی گذارد که سر را بخاری
هوش مصنوعی: وقتی عشق به اوج خود برسد، دیگر هیچ مانعی نمی‌تواند شما را از احساسات و هیجاناتتان بازدارد.
کجا کار ماند تو را در دو عالم
چو از عشق خوردی یکی جام کاری
هوش مصنوعی: در کجا می‌توانی به کاری در این دو جهان مشغول باشی، وقتی که از محبت و عشق، تنها یک جرعه از آن را چشیده‌ای؟
من از زخم عشقش چو چنگی شدستم
تهی نیست در من به جز بانگ و زاری
هوش مصنوعی: من از درد عشق او به شدت رنج می‌کشم و در درونم چیزی جز صدا و ناله‌ای برای بیان این درد وجود ندارد.
ز چنگی تو ای چنگ تا چند نالی
نه کت می‌نوازد نه اندر کناری
هوش مصنوعی: ای چنگ، به من بگو تا کی باید از تو شکایت کنم؟ نه کسی هست که به نواختن بپردازد و نه کسی در کنارت وجود دارد.
تو خواهی که پوشی بدین ناله خود را
تو حیلت رها کن تو داری تو داری
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با این ناله‌ها خودت را بپوشانی، باید از نیرنگ و فریب دست برداری؛ زیرا تو چیزی را در خود داری که می‌تواند تو را نجات دهد.
گر آن گل نچیدی چه بویست این بو
گر آن می نخوردی چرا در خماری
هوش مصنوعی: اگر آن گل را نچیدی، این عطر چگونه است؟ اگر شراب نمی‌خوردی، چرا این‌قدر حالتی مستی داری؟
گلستان جان‌ها به روی تو خندد
که مر باغ جان را دو صد نوبهاری
هوش مصنوعی: همه جا زیبایی و زندگی به خاطر تو شکوفا می‌شود، زیرا باغ زندگی، بارها و بارها در بهار جوانه می‌زند.
خیالت چو جامست و عشق تو چون می
زهی می‌زهی می‌زهی خوشگواری
هوش مصنوعی: خود را در خیال تو مانند جام می‌بینم و عشق تو را مانند شرابی خوشگوار احساس می‌کنم که مرا سرمست و شاداب می‌کند.
تو ای شمس تبریز در شرح نایی
بجز آن که یا رب چه یاری چه یاری
هوش مصنوعی: ای شمس تبریز، در هیچ روایت و توصیفی نمی‌توان به جز این گفت که یا پروردگار، چه یاری به من می‌کنی و چه کمک بزرگی برسانی.