غزل شمارهٔ ۳۱۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۱۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۱۲ به خوانش آرش خیرآبادی
غزل شمارهٔ ۳۱۲ به خوانش نازنین بازیان
حاشیه ها
با درود بیت سوم در پیوند با ایه بافرین قران کریم است که می فرماید لا تأخذه السنه ولا النوم ،
به خداوند فرموده شهنشاه کامیار
تازه مغزی را نخستین بار است می بینم بسیار زیباست و حاصل یک تازه مغزی است !
درود
تازه تن را هم مولانا به کار برده در قسمت رباعیات ببینید
میفرماید: بخواب ذهن و فکر مرو
بیدارشو به ابدیت و خداییت این لحظه ، و بیدار بمان
در هر سن و سال و وضعیتی که هستی ، از دنیای اوهام و تصورات خارج شو
تو در کشتی تن بخواب رفته ایی
هشیار شو
تازه مغز از صندوق جوحی رسته ، و جسته
خرد او لحظه به لحظه تازه میگردد
از یاد و حافظه ، گدایی نمیکند
فکرش ، چون حوی نو نو میرسد
چون جوی
عوالم شامل : عالم ناسوت (هستی)_ عالم ملکوت (تجلی اسماء الهی، عالم مُثُل،عالم خیال)_ عالم جبروت (تجلی صفات الهی، عالم جباریت)_ عالم لاهوت (تجلی ذات الهی) است .
مولانا معتقد است در شب قدر تمام حاجات انسان برآورده می شود . ولی کدام حاجات ؟
انچه خداوند برای انسان مُقدّر کرده و در لوح محفوظ است و در اصلاح سرنوشت گفته می شود. با طلب بنده و به اراده الهی تغییر می کند .
اگر بنده ای تمام نفسانیت خود را در اختیار بگیرید و در دست ذهن و نفس اسیر نباشد میتواند از خداوند طلب کند و خداوند از دریچه عالم جبروت که با دعای انسان صالح باز شده است امر بر تغییر می کند و به اراده و امر الهی حاجت بنده عاشق روا می گردد.
از آداب شب قدر، شب زنده داری است یعنی شب را بیدار و هوشیار ماندن و منتظر درک حضور الهی شدن. (گفته شده حضرت علی ع یک شب هم در بستر نخوابیده است)
شب به ما چه می دهد؟
عالم شب و اسرار شب ، عالمی است که تا انسان او را با تمام وجود در نیابد به عظمت آن پی نخواهد بود. و مانند مرغان ابتدای تاریکی می خوابد و صبح بعد بیدار می شود تا دانه برای گذران زندگی بخورد.
شب نماد است . مفهوم در خواب بودن دارد.شب تنهایی است ،مناسب برای خلوت ،شب سکوت است.
شب زنده داری یعنی بیدارشدن از تاریکی، برای باز کردن سنگ های خود با ذهن و من های وجود.
بیداری ظاهری منظور نیست ،فنا کردن تاریکی های وجود است تا صبح .
صبح هم نماد است نماد رسیدن به روشنایی. نماد جداشدن از من ها و به گوهر درون رسیدن .
اگر در شب بمانیم یعنی در تاریکی ها بخوابیم دیدار و درک حضور الهی را از دست خواهیم داد
****
غزل بیان حال خود مولاناست و شاید گفتگوی درونی او .
از روح خود میخواهد هوشیار باشد و اسیر ذهنیات نشود و روح را که گوهر درون است قسم می دهد : بیدارشو به الوهیت خود برس بخواب نرو، ذهن را بخواب ببر، از دنیای اوهام و تصورات خارج شو.یک شب از تمام شبهای عمر را که خواب بودی (در غفلت بودی) را ندیده بگیر و همین امشب بیدار باش تا درک حضور کنم .
هزاران شب در خواب بودی همین امشب (می تواند اشاره به شب قدر باشد )شب زنده داری کن.
بیا امتحان و همین یک شب را برای خاطر دیدن جمال معشوق هوشیار باش .
گفته شده در شب قدر فرشتگان و روح (روح اولیاء) از ملکوت به ناسوت می آیند و به دیدار خاصان که در آن زمان به گفتگو با خداوند مشغول اند ،می روند و مائده الهی که درک حضور خداوند است را می رسانند، این مائده به بیداران ( بندگان خاص) خداوند که دعاهایشان پذیرفته شده، می رسد، طبعا انسانهای غافل که در خواب هستند درکی از مائده نخواهند داشت.
مغزنو،اشاره به از دست دادن توهمات و داشتن افکار در لحظه بودن، هرلحظه نو به نو فکر جدید داشتن ،فکری که از درک حضور هر لحظه در جریان است .
واقعا دست مریزاد عجب متنی عجب اطلاعاتی عجب انسان فهیمی ممنون از شما
سلام
اخیرا امکان گذاشتن حاشیه در غزل ها نیست