گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۰۷

میان تیرگی خواب و نور بیداری
چنان نمود مرا دوش در شب تاری
که خوب طلعتی از ساکنان حضرت قدس
که جمله محض خرد بود و نور هشیاری
تنش چو روی مقدس بری ز کسوت جسم
چو عقل و جان گهردار، وز غرض عاری
مرا ستایش بسیار کرد و گفت:« ای آن
که در جحیم طبیعت چنین گرفتاری
شکفته گلبن جوزا برای عشرت تست
تو سر به گلخن گیتی چرا فرود آری
سریر هفت فلک تخت تست اگرچه کنون
ز دست طبع، گرفتار چار دیواری
کمال جان چو بهایم ز خواب و خور مطلب
که آفریده تو زین‌سان نه بهر این کاری
بدی مکن که درین کشت زار زود زوال
به داس دهر همان بدروی که می‌کاری
پی مراد چه پویی به عالمی که در او
چو دفع رنج کنی جمله راحت انگاری؟!
حقیقت این شکم از آز پر نخواهد شد
اگر به ملک همه عالمش بیانباری
گرفتمت که رسیدی بدانچ می‌طلبی
ولی چه سود از آن، چون بجاش بگذاری؟!
شب جوانیت ای دوست چون سپیده دمید
تو مست، خفته و آگه نه‌ای ز بیداری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میان تیرگی خواب و نور بیداری
چنان نمود مرا دوش در شب تاری
هوش مصنوعی: در میان تاریکی خواب و روشنایی بیداری، دیشب در شب تاریک، چیزی به من نشان داد که حیرت‌زده‌ام کرد.
که خوب طلعتی از ساکنان حضرت قدس
که جمله محض خرد بود و نور هشیاری
هوش مصنوعی: شخصی با چهره زیبا و دلربا که در جایی مقدس زندگی می‌کند، تمام وجودش مملو از عقل و روشنی آگاهی است.
تنش چو روی مقدس بری ز کسوت جسم
چو عقل و جان گهردار، وز غرض عاری
هوش مصنوعی: وقتی که وجود تو از پوشش جسم جدا شود، مانند عقل و جان که به یکدیگر پیوسته‌اند، از هرگونه هدف و خواسته‌ای بی‌نیاز خواهی بود.
مرا ستایش بسیار کرد و گفت:« ای آن
که در جحیم طبیعت چنین گرفتاری
هوش مصنوعی: او مرا بسیار ستایش کرد و گفت: «ای کسی که در میان مشکلات و چالش‌های دنیای طبیعی این‌گونه گرفتار هستی...»
شکفته گلبن جوزا برای عشرت تست
تو سر به گلخن گیتی چرا فرود آری
هوش مصنوعی: گلی که در باغ جوزا شکفته شده، برای خوشی و لذت توست. چرا باید سر خود را به مشکلات و غم‌های دنیا فرود آوری؟
سریر هفت فلک تخت تست اگرچه کنون
ز دست طبع، گرفتار چار دیواری
هوش مصنوعی: تخت سلطنت هفت آسمان متعلق به توست، هرچند در حال حاضر به خاطر طبیعت، در چهار دیواری محصور شده‌ای.
کمال جان چو بهایم ز خواب و خور مطلب
که آفریده تو زین‌سان نه بهر این کاری
هوش مصنوعی: وقتی که روح تو به کمال می‌رسد، از خواب و غذا دوری کن، زیرا که تو به گونه‌ای آفریده شده‌ای که هدفی والاتر از این امور داری.
بدی مکن که درین کشت زار زود زوال
به داس دهر همان بدروی که می‌کاری
هوش مصنوعی: بدی نکن، زیرا در این دنیا که مانند کشت‌زاری است، هر زود زوال، همان بدی که می‌کاشتی، به‌دست سرنوشت برداشت می‌شود.
پی مراد چه پویی به عالمی که در او
چو دفع رنج کنی جمله راحت انگاری؟!
هوش مصنوعی: چرا به دنبال خواسته‌هایت در دنیایی هستی که اگر رنج را از خود دور کنی، همه جا را راحت و آسوده خواهی دید؟!
حقیقت این شکم از آز پر نخواهد شد
اگر به ملک همه عالمش بیانباری
هوش مصنوعی: حقیقت این است که آدمی هر چقدر هم که در جستجوی لذت‌های مادی و دنیوی باشد، هرگز از خواسته‌ها و نیازهای خودش راضی نخواهد شد و اشباع نخواهد شد، حتی اگر تمام ثروت‌ها و امکانات دنیا را در اختیار داشته باشد.
گرفتمت که رسیدی بدانچ می‌طلبی
ولی چه سود از آن، چون بجاش بگذاری؟!
هوش مصنوعی: من تو را در آغوش گرفتم تا به آن چیزی که می‌خواهی برسی، اما چه فایده‌ای دارد اگر در عوض آن را رها کنی؟
شب جوانیت ای دوست چون سپیده دمید
تو مست، خفته و آگه نه‌ای ز بیداری
هوش مصنوعی: دوست عزیز، شب جوانی تو همچون سپیده‌دم در حال روشن شدن است. اما تو در حالت مستی و خواب هستی و از بیداری و واقعیت اطراف خود بی‌خبری.

حاشیه ها

1391/07/05 05:10
حسن آقا

لطفاَ تصحیح فرماید
بیت یازدهم مصراع اول ؛ گرفتمت که رسیدی ...

1399/12/03 11:03
مسلم آقاصفری

سلام مصراع دوم ازبیت پنجم سئوالی که علامت سئوال نداردوابیات 9و11سئوالی نیست ولی علامت سئوال دارد