گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۰۶

فرست بادهٔ جان را به رسم دلداری
بدان نشان که مرا بی‌نشان همی‌داری
بدان نشان که به هر شب چو ماه می‌تابی
ز ابر دل قطرات حیات می‌باری
چه قطره‌هاست که از حرف عشق می‌بارد
ز گل گلی بفزاید ز خار هم خاری
میان خار و گل این سینه‌ها چو بلبل مست
ضمیر عشق دل اندر سحر به سحر آری
هزار ناله کنم لیک بیخود از می عشق
چو چنگ بی‌خبرم از نوا و از زاری
از آن دمی که صراحی عشق تو دیدم
تهی و پر شده‌ام دم به دم قدح واری
میان جمع مرا چون قدح چه گردانی
چو شمع را تو در این جمع در نمی‌آری
مرا بپرس که این شمع کیست شمس الدین
که خاک تبریز از وی بیافت بیداری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فرست بادهٔ جان را به رسم دلداری
بدان نشان که مرا بی‌نشان همی‌داری
هوش مصنوعی: باده‌ای که جانم را زنده می‌کند بفرست تا به یادگاری از دل‌جویی، نشانی از خودت را به من بده، زیرا که تو همواره مرا در حالتی بی‌نشان نگاه می‌داری.
بدان نشان که به هر شب چو ماه می‌تابی
ز ابر دل قطرات حیات می‌باری
هوش مصنوعی: بدان که تو مانند ماهی هستی که هر شب می‌درخشد و از ابر دل، قطرات زندگی را نثار می‌کنی.
چه قطره‌هاست که از حرف عشق می‌بارد
ز گل گلی بفزاید ز خار هم خاری
هوش مصنوعی: عشق مانند بارانی است که از دل حرف‌ها می‌چکد و این عشق می‌تواند زیبایی را حتی از میان دشواری‌ها و مشکلات به وجود آورد. هر قطره از این عشق می‌تواند به پرورش زیبایی و شکوفایی کمک کند، حتی اگر در میان خارها باشد.
میان خار و گل این سینه‌ها چو بلبل مست
ضمیر عشق دل اندر سحر به سحر آری
هوش مصنوعی: در میان توده‌های خار و گل، دل‌های ما مانند بلبل شیدا در عشق پر از احساس است و در هر صبحگاه، این عشق را با خود به همراه می‌آورد.
هزار ناله کنم لیک بیخود از می عشق
چو چنگ بی‌خبرم از نوا و از زاری
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که ناله و فریاد کنم، از عشق به شدت مست شده‌ام و مثل چنگی هستم که نه از نوا خبری دارد و نه از زاری.
از آن دمی که صراحی عشق تو دیدم
تهی و پر شده‌ام دم به دم قدح واری
هوش مصنوعی: از زمانی که زیبایی عشق تو را دیدم، احساس کردم که وجودم خالی و پر شده است. هر لحظه مانند جامی پر و خالی می‌شوم.
میان جمع مرا چون قدح چه گردانی
چو شمع را تو در این جمع در نمی‌آری
هوش مصنوعی: در میان جمع، مرا چگونه از همگان متمایز می‌کنی، مشابه به این که شمع را در جمع دیگران نمی‌توانی ببینی.
مرا بپرس که این شمع کیست شمس الدین
که خاک تبریز از وی بیافت بیداری
هوش مصنوعی: از من بپرس که این شمع کیست. شمس الدین، که خاک تبریز به خاطر او بیدار شده است.