گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۹۰

بجه بجه ز جهان تا شه جهان باشی
شکر ستان هله تا تو شکرستان باشی
بجه بجه چو شهاب از برای کشتن دیو
چو ز اختری بجهی قلب آسمان باشی
چو عزم بحر کند نوح کشتی‌اش باشی
رود به چرخ مسیحا تو نردبان باشی
گهی چو عیسی مریم طبیب جان گردی
گهی چو موسی عمران روی شبان باشی
ز بهر پختن تو آتشیست روحانی
چو پس جهی چو زنان خام قلتبان باشی
ز آتش ار نگریزی تمام پخته شوی
چو نان پخته رئیس و عزیز خوان باشی
چو خوان برآیی و اخوان تو را قبول کنند
مثال نان مدد جان شوی و جان باشی
اگر چه معدن رنجی به صبر گنج شوی
اگر چه خانه غیبی تو غیب دان باشی
من این بگفتم و از آسمان ندا آمد
به گوش جان که چنین گر شوی چنان باشی
خمش دهان پی آنست تا شکرخایی
نه آن که سست فکندی زنخ زنان باشی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بجه بجه ز جهان تا شه جهان باشی
شکر ستان هله تا تو شکرستان باشی
هوش مصنوعی: ای جوان، با شادمانی و سرزندگی از دنیا بگذر تا به مقام فرمانروایی عالم دست یابی. اگر بر نعمت‌ها و شکرگزاری زندگی بیفزایی، تو خود به سرزمین شکر و نعمت تبدیل خواهی شد.
بجه بجه چو شهاب از برای کشتن دیو
چو ز اختری بجهی قلب آسمان باشی
هوش مصنوعی: مثل شهاب که با سرعت به سوی زمین می‌آید تا دیو را شکست دهد، تو نیز باید با تمام وجود و قدرت به سمت هدف‌هایت بروی و در آسمان رویاهایت بدرخشانی.
چو عزم بحر کند نوح کشتی‌اش باشی
رود به چرخ مسیحا تو نردبان باشی
هوش مصنوعی: وقتی نوح تصمیم به عبور از دریا می‌گیرد، کشتی‌اش خواهد بود و تو هم می‌توانی در این سفر، مانند نردبانی که مسیحا فراهم می‌کند، به او کمک کنی.
گهی چو عیسی مریم طبیب جان گردی
گهی چو موسی عمران روی شبان باشی
هوش مصنوعی: گاهی مانند عیسی، مایه آرامش و درمان روح می‌شوی و گاهی مانند موسی، در نقش یک راهنما و سرپرست ظاهر می‌گردی.
ز بهر پختن تو آتشیست روحانی
چو پس جهی چو زنان خام قلتبان باشی
هوش مصنوعی: برای پخته شدن تو، آتشی روحانی وجود دارد. پس اگر مانند زنان ناپخته و خام عمل کنی، در نتیجه به آن آتش و پختگی نخواهی رسید.
ز آتش ار نگریزی تمام پخته شوی
چو نان پخته رئیس و عزیز خوان باشی
هوش مصنوعی: اگر از آتش فرار نکنی، در نهایت تمام پخته و آماده خواهی شد، مانند نانی که کاملاً پخته شده است و در نتیجه مایه افتخار و احترام خواهی بود.
چو خوان برآیی و اخوان تو را قبول کنند
مثال نان مدد جان شوی و جان باشی
هوش مصنوعی: وقتی که در جمع دوستان و آشنایان قرار می‌گیری و آنها تو را به عنوان یک فرد مورد قبول می‌دانند، مانند نانی که به حیات و زندگی کمک می‌کند، تو نیز به زندگی آنها کمک می‌کنی و به نوعی در کنارتان زندگی را شیرین‌تر می‌سازید.
اگر چه معدن رنجی به صبر گنج شوی
اگر چه خانه غیبی تو غیب دان باشی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ممکن است زندگی پر از درد و زحمت باشد، با صبر و تحمل می‌توان به موفقیت و گنجی درونی رسید. حتی اگر در دوردست‌ها و در عالم ناپیدا قرار داشته باشی، باید بدانی که این معرفت و آگاهی در درون تو وجود دارد.
من این بگفتم و از آسمان ندا آمد
به گوش جان که چنین گر شوی چنان باشی
هوش مصنوعی: من این صحبت را کردم و ناگهان از آسمان صدایی به گوشم رسید که گفت: اگر چنین باشی، به همان اندازه نیز خواهی بود.
خمش دهان پی آنست تا شکرخایی
نه آن که سست فکندی زنخ زنان باشی
هوش مصنوعی: سکوت کردن به خاطر زیبایی و شیرینی کلام توست، نه اینکه با بی‌ادبی و ناپختگی رفتار کنی و به طعنه و کنایه بپردازی.