غزل شمارهٔ ۳۰۸۷
اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری
تو خار را همه گل بین چو بهر گل زاری
نمیشناسی باشد که خار گل باشد
اگر چه می خلدت عاقبت کند یاری
درون خار گلست و برون خار گلست
به احتیاط نگر تا سر کی میخاری
چه احتیاط مرا عقل و احتیاط نماند
تو احتیاط کن آخر که مرد هشیاری
غلط تو هم نتوانی نگاه داشت مرا
عجب ز شمع تو پروانه را نگه داری
خوشست تلخی دارو و سیلی استاد
غنیمتست ز یار وفا جفاکاری
به دست دلبر اگر عاشقی زبون باشد
ز عشق و عقل ویست آن نه از سبکساری
به غیر ناز و جفا هر چه میکند معشوق
مباش ایمن کان فتنه است و طراری
زبون و دستخوش و عشوه می خوریم ای عشق
اگر دروغ فروشی و گر محال آری
دروغ و عشوه و صدق و محال او حالست
ولیک غیر نبیند به چشم اغیاری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری
تو خار را همه گل بین چو بهر گل زاری
هوش مصنوعی: اگر تو در کنار بلبل باشی و برای باغ گل تلاش کنی، خارها را نیز مانند گلها زیبا و دلنشین خواهی دید.
نمیشناسی باشد که خار گل باشد
اگر چه می خلدت عاقبت کند یاری
هوش مصنوعی: شاید نمیدانی که گلی که از خار به وجود میآید، میتواند زیبایی بسازد، حتی اگر در پایان به تو کمک کند.
درون خار گلست و برون خار گلست
به احتیاط نگر تا سر کی میخاری
هوش مصنوعی: درون گل، خاری وجود دارد و در بیرون نیز خاری هست. با احتیاط نگاه کن که مبادا به چه چیزی آسیب برسانی.
چه احتیاط مرا عقل و احتیاط نماند
تو احتیاط کن آخر که مرد هشیاری
هوش مصنوعی: عقل و احتیاط من تمام شده، حالا تو احتیاط کن، زیرا فرد باهوش باید مراقب باشد.
غلط تو هم نتوانی نگاه داشت مرا
عجب ز شمع تو پروانه را نگه داری
هوش مصنوعی: اگر تو هم نتوانی مرا نگهداری، عجیب است که پروانه، شمع را حفظ کند.
خوشست تلخی دارو و سیلی استاد
غنیمتست ز یار وفا جفاکاری
هوش مصنوعی: تلخی دارو و تنبیه از سوی استاد، هر دو چیزهای ارزشمندی هستند، اما وفاداری و صداقت از طرف دوست، حتی اگر با جفا همراه باشد، بسیار ارزشمندتر است.
به دست دلبر اگر عاشقی زبون باشد
ز عشق و عقل ویست آن نه از سبکساری
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر محبوبش عاشق شود و بیزبان بماند، این نشاندهنده عشق و عقل اوست و به خاطر بیاحترامی یا سبکساری نیست.
به غیر ناز و جفا هر چه میکند معشوق
مباش ایمن کان فتنه است و طراری
هوش مصنوعی: عشق به معشوق همیشه با ناز و غم و بیمحلی همراه است و ممکن است چنین رفتارهایی خطرناک و فریبنده باشند. پس در عشق به او نباید خود را کاملاً مطمئن دانست.
زبون و دستخوش و عشوه می خوریم ای عشق
اگر دروغ فروشی و گر محال آری
هوش مصنوعی: ای عشق، ما از زبان و محبت و ناز و کرشمهات بهره میبریم، حتی اگر دروغ بگویی یا اگر ناممکن باشد.
دروغ و عشوه و صدق و محال او حالست
ولیک غیر نبیند به چشم اغیاری
هوش مصنوعی: این جمله به بیان تفاوتهای مختلف شخصیتها و رفتارهای انسانها میپردازد. به این معناست که علیرغم وجود دروغ، فریب، صداقت و غیرممکنها، تنها برخی میتوانند این واقعیتها را درک کنند و بسیاری دیگر توانایی دیدن آن را ندارند. درواقع، برخی افراد به دلیل ناتوانی در فهم عمیقتری از رفتارها و ویژگیهای انسانی، نمیتوانند حقیقت را ببینند.