گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۶۱

اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی
وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی
وگر رفیق نسازد چرا تو او نشوی
وگر رباب ننالد چراش ادب نکنی
وگر حجاب شود مر تو را ابوجهلی
چرا غزای ابوجهل و بولهب نکنی
به کاهلی بنشینی که این عجب کاریست
عجب توی که هوای چنان عجب نکنی
تو آفتاب جهانی چرا سیاه دلی
که تا دگر هوس عقده ذنب نکنی
مثال زر تو به کوره از آن گرفتاری
که تا دگر طمع کیسه ذهب نکنی
چو وحدتست عزبخانه یکی گویان
تو روح را ز جز حق چرا عزب نکنی
تو هیچ مجنون دیدی که با دو لیلی ساخت
چرا هوای یکی روی و یک غبب نکنی
شب وجود تو را در کمین چنان ماهیست
چرا دعا و مناجات نیم شب نکنی
اگر چه مست قدیمی و نوشراب نه‌ای
شراب حق نگذارد که تو شغب نکنی
شرابم آتش عشقست و خاصه از کف حق
حرام باد حیاتت که جان حطب نکنی
اگر چه موج سخن می‌زند ولیک آن به
که شرح آن به دل و جان کنی به لب نکنی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی
وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی
هوش مصنوعی: اگر یاری نداری، چرا دلت را به طلب و انتظار مشغول می‌کنی؟ و اگر به یاری رسیدی، چرا از خوشحالی و شادی لذت نمی‌بری؟
وگر رفیق نسازد چرا تو او نشوی
وگر رباب ننالد چراش ادب نکنی
هوش مصنوعی: اگر دوستانت با تو دوستی نکنند، چرا تو خودت به دوستی با آن‌ها اقدام نمی‌کنی؟ و اگر موسیقی‌دان (رباب‌زن) نمی‌نالد، چرا تو به او احترام نمی‌گذاری؟
وگر حجاب شود مر تو را ابوجهلی
چرا غزای ابوجهل و بولهب نکنی
هوش مصنوعی: اگر حجاب تو را از حقیقت دور کند و به مانند ابوجهل شود، چرا به جنگ با ابوجهل و ابولهب نپردازی؟
به کاهلی بنشینی که این عجب کاریست
عجب توی که هوای چنان عجب نکنی
هوش مصنوعی: اگر به تنبلی و بی‌حالی نشسته‌ای، این واقعاً کار عجیبی است. اما تو خودت در حیرتی که چرا به چنین عجب و شگفتی فکر نمی‌کنی.
تو آفتاب جهانی چرا سیاه دلی
که تا دگر هوس عقده ذنب نکنی
هوش مصنوعی: تو نور و روشنی جهان هستی، پس چرا دل کسی را تیره و تار می‌کنی که نتواند دیگر گناه و حسرتی را در دل داشته باشد؟
مثال زر تو به کوره از آن گرفتاری
که تا دگر طمع کیسه ذهب نکنی
هوش مصنوعی: تو مانند طلا هستی که در کوره به خاطر مشقت و سختی‌هایی که می‌کشی، دیگر به فکر جمع کردن پول نخواهی افتاد.
چو وحدتست عزبخانه یکی گویان
تو روح را ز جز حق چرا عزب نکنی
هوش مصنوعی: وقتی که وحدت وجود دارد، چرا در این دیار تنهایی، فقط به بیان می‌پردازی و روح خود را از غیر حق دور نمی‌کنی؟
تو هیچ مجنون دیدی که با دو لیلی ساخت
چرا هوای یکی روی و یک غبب نکنی
هوش مصنوعی: آیا تا به حال مجنونی را دیده‌ای که توانسته باشد با دو لیلی ارتباط برقرار کند؟ پس چرا تو دل‌باخته‌ی یک نفر نیستی و به فکر جذب دیگری هم نیستی؟
شب وجود تو را در کمین چنان ماهیست
چرا دعا و مناجات نیم شب نکنی
هوش مصنوعی: در شب، وجود تو مانند ماهی در کمین است. پس چرا در نیمه شب دعا و مناجات نمی‌کنی؟
اگر چه مست قدیمی و نوشراب نه‌ای
شراب حق نگذارد که تو شغب نکنی
هوش مصنوعی: اگرچه تو مست نوشیدن شراب کهنه یا جدید هستی، اما شراب واقعی به تو اجازه نمی‌دهد که از رندی و شورش بگذاری.
شرابم آتش عشقست و خاصه از کف حق
حرام باد حیاتت که جان حطب نکنی
هوش مصنوعی: شراب من نمادی از عشق است و مخصوصاً از دست خدا که زندگی‌ات حرام باشد اگر جان خود را به بهانه‌ای کوچک تلف کنی.
اگر چه موج سخن می‌زند ولیک آن به
که شرح آن به دل و جان کنی به لب نکنی
هوش مصنوعی: هرچند که کلمات بسیار می‌گفته می‌شود، اما بهتر است این مطالب را با احساس و جان درک کنی و تنها به بیان زبانی بسنده نکنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۰۶۱ به خوانش هانیه سلیمی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۱ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1388/10/03 17:01
بهنام

در بیت هشتم کلمه ی " ندیدی" اشتباه است و به جای آن کلمه ی "دیدی" صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر، اصلاح شد.

1396/03/25 15:05
تماشاگه راز

#زرین_کوب در " پله پله تا ملاقات خدا " آورده است:
یکبار [#حاجی_بکتاش ] به اعتراض نیشدار اما لطیف و نکته آمیز... به مولانا پیغام فرستاد:
اگر مطلوب را یافته ایی، سکون و قرار پیش گیر و اگر نیافته یی باری این همه شور و هیجان و رقص و وجد برای چیست؟
#مولانا در طی یک غزل ساده و دلاویز جواب عارفانه داد :
‎اگر تو یار نداری
چرا طلب نکنی
‎وگر به یار رسیدی
چرا طرب نکنی
...

در بیت هفتم (تو روح را ز جز حق چرا عزب نکنی)اشکال وزنی وجود دارد که در خوانش گوینده ی محترم نیز تکرار شده و البته ایشان هنگام خواندن، حرف ز را کسره داده اند تأ مشکل وزن حل شود.
بر اساس تصحیح قیاسی و توجه به معنا عرض می کنم که احتمالا
"بجز" صحیح است.
چو وحدتست عزبخانه یکی گویان
تو روح را ز بجز حق چرا عزب نکنی

1399/06/09 11:09

دکتر سروش این شعر رو خونده در این لینک:‌
پیوند به وبگاه بیرونی/
به نظرم با توجه به تسلط ایشون به شعر، صدای ایشون باشه بهتره

1403/03/08 13:06
افسانه چراغی

بیت هفتم به این صورت صحیح است: 

چو وحدت است عزبخانه یکی‌گویان،

تو روح را ز جز از حق، چرا عزب نکنی؟

1403/03/11 05:06
مهدی گلی

سلام وقت به خیر، امکانش هست بیت سوم رو معنا کنید؟ وگر حجاب شود مر ترا ابوجهلی، چرا غزای ابوجهل و بولهب نکنی؟ بسیار ممنون میشم