گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۶۰

نهان شدند معانی ز یار بی‌معنی
کجا روم که نروید به پیش من دیوی ؟
کی دید خربزه زاری لطیف بی‌ سر خر ؟
که من بجستم عمری ندیده‌ام باری
بگو به نفس مصور مکن چنین صورت
از این سپس متراش این چنین بت ای مانی
اگر نقوش مصور همه از این جنس اند
مخواه دیده بینا خنک تن اعمی
دو گونه رنج و عذابست جان مجنون را
بلای صحبت لولی و فرقت لیلی
ورای پرده یکی دیو زشت سر برکرد
بگفتمش که توی مرگ و جسک گفت آری
بگفتم او را صدق که من ندیدستم
ز تو غلیظتر اندر سپاه بویحیی
بگفتمش که دلم بارگاه لطف خداست
چه کار دارد قهر خدا در این مأوی
به روز حشر که عریان کنند زشتان را
رمند جمله زشتان ز زشتی دنیی
در این بدم که به ناگاه او مبدل شد
مثال صورت حوری به قدرت مولی
رخی لطیف و منزه ز رنگ و گلگونه
کفی ظریف و مبرا ز حیله حنی
چنانک خار سیه را بهارگه بینی
کند میان سمن زار گلرخی دعوی
زهی بدیع خدایی که کرد شب را روز
ز دوزخی به درآورد جنت و طوبی
کسی که دیده به صنع لطیف او خو داد
نترسد ار چه فتد در دهان صد افعی
به افعیی بنگر کو هزار افعی خورد
شد او عصا و مطیعی به قبضه موسی
از آن عصا نشود مر تو را که فرعونی
چو مهره دزدی زان رو به افعیی اولی
خمش که رنج برای کریم گنج شود
برای مؤمن روضه‌ست نار در عقبی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نهان شدند معانی ز یار بی‌معنی
کجا روم که نروید به پیش من دیوی ؟
هوش مصنوعی: معانی از دوست پنهان شده‌اند و من نمی‌دانم کجا بروم که دیو مقابل من نرود.
کی دید خربزه زاری لطیف بی‌ سر خر ؟
که من بجستم عمری ندیده‌ام باری
هوش مصنوعی: کی تاکنون خربزه‌ای لطیف و خوشمزه را بدون سرخر دیده است؟ من سال‌ها به دنبال آن بوده‌ام و هنوز نتوانسته‌ام آن را ببینم.
بگو به نفس مصور مکن چنین صورت
از این سپس متراش این چنین بت ای مانی
هوش مصنوعی: به نفس خود بگو که این گونه تصویری از خود نسازد و این‌گونه بت نساخته و شکل ندهد.
اگر نقوش مصور همه از این جنس اند
مخواه دیده بینا خنک تن اعمی
هوش مصنوعی: اگر همه تصاویر و نقوش از یک نوع باشند، دیگر نیازی نیست که انسان بینا به تماشای آن‌ها بپردازد، چرا که تنهایی و بی‌خبر بودن بهتر از دیدن چنین چیزهایی است.
دو گونه رنج و عذابست جان مجنون را
بلای صحبت لولی و فرقت لیلی
هوش مصنوعی: مجنون دو نوع درد و رنج را تجربه می‌کند؛ یکی به خاطر مصاحبت با لولی که باعث ناراحتی‌اش می‌شود و دیگری به خاطر جدایی از لیلی که او را عذاب می‌دهد.
ورای پرده یکی دیو زشت سر برکرد
بگفتمش که توی مرگ و جسک گفت آری
هوش مصنوعی: پشت پرده، یک دیو زشت ظاهر شد. به او گفتم که تو به مرگ و گناه دچار هستی، او پاسخ داد: بله، درست است.
بگفتم او را صدق که من ندیدستم
ز تو غلیظتر اندر سپاه بویحیی
هوش مصنوعی: به او گفتم که من هیچ کس را مانند تو در میدان بویحیی راستگو و صادق ندیده‌ام.
بگفتمش که دلم بارگاه لطف خداست
چه کار دارد قهر خدا در این مأوی
هوش مصنوعی: به او گفتم که دل من مکان رحمت و محبت خداوند است، پس چرا خشم خداوند در اینجا چه کار دارد؟
به روز حشر که عریان کنند زشتان را
رمند جمله زشتان ز زشتی دنیی
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمانی که زشت‌کاران برهنه شوند، همه زشت‌کاران از زشتی‌های دنیوی فرار می‌کنند.
در این بدم که به ناگاه او مبدل شد
مثال صورت حوری به قدرت مولی
هوش مصنوعی: در این حالت که ناگهان او به کسی شبیه شد که زیبایی و جذابیتش مانند صورت یک حوری است، به قدرت و اقتدار پروردگار.
رخی لطیف و منزه ز رنگ و گلگونه
کفی ظریف و مبرا ز حیله حنی
هوش مصنوعی: چهره‌ای ظریف و پاک، بدون رنگ و آرایش، همچون دست ملایمی که از نیرنگ و فریب آزاد است.
چنانک خار سیه را بهارگه بینی
کند میان سمن زار گلرخی دعوی
هوش مصنوعی: اگر در بهار دقت کنی، خواهی دید که خار سیاه چگونه در میان باغی از گل‌ها خود را نمایان می‌کند، گویی گل زیبایی در میان آن همه گل‌های خوشبو ادعایی دارد.
زهی بدیع خدایی که کرد شب را روز
ز دوزخی به درآورد جنت و طوبی
هوش مصنوعی: خدایی را ستایش می‌کنیم که شب را به صبح تبدیل کرد و جهنم را به بهشت و خوشبختی تبدیل کرد.
کسی که دیده به صنع لطیف او خو داد
نترسد ار چه فتد در دهان صد افعی
هوش مصنوعی: کسی که به زیبایی و هنر خداوند عادت کرده باشد، از هیچ خطری نمی‌ترسد، حتی اگر در میان هزاران مار سمی قرار بگیرد.
به افعیی بنگر کو هزار افعی خورد
شد او عصا و مطیعی به قبضه موسی
هوش مصنوعی: به مخلوقی نگاه کن که هزار افعی را بلعیده و به خاطر قدرت و اراده‌اش به عصای موسی تبدیل شده است. این نشان‌دهنده قوت و تسلط او بر دشواری‌ها و دشمنان است.
از آن عصا نشود مر تو را که فرعونی
چو مهره دزدی زان رو به افعیی اولی
هوش مصنوعی: به خاطر نداشته باش که عصا، تو را از خطر نجات نمی‌دهد، چون کسی که مانند فرعون است و مرتکب دزدی می‌شود، به زودی به عواقب وحشتناکی دچار خواهد شد.
خمش که رنج برای کریم گنج شود
برای مؤمن روضه‌ست نار در عقبی
هوش مصنوعی: سکوت و صبوری که برای انسان مهربان به خوشبختی و ثروت تبدیل شود، برای مؤمن مانند بهشت و نعمت در زندگی پس از مرگ است.

حاشیه ها

1403/12/14 22:03
همایون

غزل بد ترکیب ضدحال پر آشوب و پر خرافه بیانگر روان پریشی جلال‌دین پیش از رویارویی با شمس 

این رویارویی دو‌قلندر اندیشه کار هر دو را ساخت و شمس تخم پهلوانی را در او کاشت و‌رفت