اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بامداد درآورد دلبرم جامی
به ناشتاب چشانید خام را خامی
هوش مصنوعی: از صبح زود، محبوبم جامی به من داد و نوشیدنی را به آرامی دراز کرد تا من بتوانم طعم خامی را بچشم.
نه بادهاش ز عصیر و نه جام او ز زجاج
نه نقل او چو خسیسان به قند و بادامی
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به نوشیدنی و پذیرایی دارد که نه از شراب و نه از ظروف شیشهای است. همچنین، تشبیه نمیشود به رفتار کسانی که به خاطر خوراکیهای شیرین و خوشمزهای مانند قند و بادام از نعمتها بهره میبرند. به عبارت دیگر، این نوشیدنی و پذیرایی، ویژه و متفاوت است و به نوعی فراتر از متعارف به نظر میرسد.
به باد باده مرا داد همچو که بر باد
به آب گرم مرا کرد یار اکرامی
هوش مصنوعی: باد باده را به من داد، درست مانند آنکه آب گرم به باد سپرده شود، پس یار مهربانم مرا در آغوش گرفت.
بسی نمودم سالوس و او مرا میگفت
مکن مکن که کم افتد چنین به ایامی
هوش مصنوعی: من بسیار به تظاهر و نشان دادن خود مشغول بودم، و او به من میگفت که این کار را نکن، زیرا در روزگاری که در آن هستیم، چنین وضعیتی به ندرت پیش میآید.
طریق ناز گرفتم که نی برو امروز
ستیزه کرد و مرا داد چند دشنامی
هوش مصنوعی: من با ناز و غنچهای رفتار کردم، اما او امروز به دلایل نامعلوم با من به جدال پرداخت و چند دشنام به من داد.
چنین شراب و چو من ساقی و تو گویی نی
کی گوید این نه مگر جاهلی و یا عامی
هوش مصنوعی: شراب اینچنینی و من بهعنوان ساقی و تو مانند نی، سخن میگویی که کسی جز نادان یا فردی عادی نمیتواند اینطور بگوید.
هزار مینکند آنچ کرد دشنامش
خراب گشتم نی ننگ ماند و نی نامی
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر بیان میکند که هزار بار خیانت و بدرفتاری او را آزار داد، اما من به خاطر دشنامهای او نه شرمندهام و نه نامی از من باقی مانده است. به نوعی از بیاعتباری و بیاحترامی که به او شده است، رنج میبرد.
چگونه مست نگردی ز لطف آن شاهی
که او خراب کند عالمی به پیغامی
هوش مصنوعی: چطور میتوانی نسبت به محبت آن شاهی که میتواند به راحتی جهانی را به خاطر یک پیام ویران کند، بیتفاوت بمانی و مست نشوی؟
دلی بیابد تا این سخن تمام کنم
خراب کرد دلم را چنان دلارامی
هوش مصنوعی: باید کسی را پیدا کنم که با او این حرف را تمام کنم؛ دلم را به خاطر آرامش و زیباییاش خراب کرده است.
سری نهادم بر پای او چو مستان من
پدید شد سر مست مرا سرانجامی
هوش مصنوعی: سرم را بر پای او گذاشتم و مثل آدمهای مستان، حالت سرم به قدری شگفتانگیز شد که در نهایت به یک سرانجام خاص رسیدم.
سر مرا به بر اندرگرفت و خوش بنواخت
غریب دلبریی و بدیع انعامی
هوش مصنوعی: او سرم را در آغوش گرفت و با مهربانی و نوازش، عشق غریب و هدیهای بینظیر را به من تقدیم کرد.
وانگه از سر دقت به حاضران میگفت
نه درخورست چنین مرغ با چنین دامی
هوش مصنوعی: سپس با دقت به افراد حاضر میگفت که چنین پرندهای با این نوع دام مناسب نیست.
به باغ بلبل مستم صفیر من بشنو
مباش در قفسی و کناره بامی
هوش مصنوعی: به باغ برو و صدای خوش بلبل را بشنو، در قفس نباش و از کنار بام دوری کن.
فروکشیدم و باقی غزل نخواهم گفت
مگر بیابم چون خویش دوزخ آشامی
هوش مصنوعی: من از سخن گفتن دست کشیدم و دیگر غزل نمیگویم، مگر اینکه مانند کسی که در دوزخ گرفتار است، دچار احساساتی عمیق و سوزان شوم.
حاشیه ها
1392/03/30 20:05
امین کیخا
به ناشتاب باده خوردن یعنی اشام اشام خوردن جرعه جرعه به عربی تجرع یعنی جرعه خوردن
1392/03/30 20:05
امین کیخا
خام را خامی، یعنی ادم خامی (ناپخته ای را ) باده خامی یعنی باده ای نرسیده و جوش دار نوشانید
1392/03/30 20:05
امین کیخا
عامی می شود هامی به فارسی جدیدن یک ریاضی دان ایرانی در سوید که فارسی هم میخواند واژه سادی را بجای عادی پیش نهاده است
1392/03/30 20:05
امین کیخا
انعام یعنی نعمت و فارسی أش میشود ناز ولی نغام یعنی تاریکی و فارسیست
1392/03/30 20:05
امین کیخا
دقت می شود باریک بینی
1392/03/30 20:05
امین کیخا
فرو کشیدم یعنی بی سخن ماندم و میدانیم خاموش نام مولوی است در شعر هایش
1392/03/30 20:05
امین کیخا
دوزخ اشام انکه باده تلخ بنوشد و از ان نهر اسد اینجا مولانا می فرماید دیگر سخن نمی گویم مگر به أنان که باده مینویی خورده اند
mOTSHAKKER AZ ETTELAATE SHOMA AMIN KHAN...BESIAR OFID BOOD
با سپاس ازامین عزیز به خاطر درج حاشیه های ارزنده .گمان میکنم که ناشتاب به معنی ناشتا باشد و صبحانه نخورده در حقیقت چنان که در ز بامداد کسی غلملیچ می کندم گزاف نیست که من ناشتاب خندانم ناشتاب خندان یعنی صبحانه نخورده اما خرم .اما اگرمراد شما نا شتاب است به کسر شین که معنی بدون شتاب و به آهستگی میدهد میشود جرعه جرعه ترجمه کرد که در آن صورت وزن شعر به هم میریزد
1392/03/31 12:05
امین کیخا
سروش جانم درود به نام بلندت
1403/09/23 03:11
وحید نجف آبادی
درود ارادت
مراد از دوزخ آشام، عاشقی است که قوت و غذاش آتش عشقه