غزل شمارهٔ ۳۰۵۷
اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری
دلت بمیرد و خوی فسردگان گیری
گر آفتاب جهانی چو ابر تیره شوی
وگر بهار نوی مذهب خزان گیری
چو کاسه تا تهیی تو بر آب رقص کنی
چو پر شدی به بن حوض و جو مکان گیری
خدای داد دو دستت که دامن من گیر
بداد عقل که تا راه آسمان گیری
که عقل جنس فرشتهست سوی او پوید
ببینیش چو به کف آینه نهان گیری
بگیر کیسه پرزر باقرضواالله آی
قراضه قرض دهی صد هزار کان گیری
به غیر خم فلک خمهای صدرنگ است
به هر خمی که درآیی از او نشان گیری
ز شیر چرخ گریزی به برج گاو روی
خری شوی به صفت راه کهکشان گیری
وگر تو خود سرطانی چو پهلوی شیری
یقین ز پهلوی او خوی پهلوان گیری
چو آفتاب جهان را پر از حیات کنی
چو زین جهان بجهی ملک آن جهان گیری
برآ چو آب ز تنور نوح و عالمگیر
چرا تنور خبازی که جمله نان گیری
خموش باش و همیتاز تا لب دریا
چو دم گسسته شوی گر ره دهان گیری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری
دلت بمیرد و خوی فسردگان گیری
هوش مصنوعی: اگر از جمع این عاشقان دور شوی و دلت بمیرد، مانند کسی که ماندن در غم را نمیتواند تحمل کند، به زودی به دلناخوشی و پژمردگی مبتلا میشوی.
گر آفتاب جهانی چو ابر تیره شوی
وگر بهار نوی مذهب خزان گیری
هوش مصنوعی: اگر تو مانند ابر تاریک به آفتاب تابناک جهانی تبدیل شوی، یا اگر بهاری نوین به دینی در حال افول تبدیل گردی، نتیجهاش این است که به شکلی از زندگی و زیبایی فاصله خواهی گرفت.
چو کاسه تا تهیی تو بر آب رقص کنی
چو پر شدی به بن حوض و جو مکان گیری
هوش مصنوعی: مثل کاسهای که وقتی خالی باشد بر روی آب حرکت میکند، وقتی که پر شود باید در جایی ثابت بایستد.
خدای داد دو دستت که دامن من گیر
بداد عقل که تا راه آسمان گیری
هوش مصنوعی: خدا به تو دو دست داده تا دامن مرا بگیری، و به تو عقل داده تا راه آسمان را پیدا کنی.
که عقل جنس فرشتهست سوی او پوید
ببینیش چو به کف آینه نهان گیری
هوش مصنوعی: عقل همچون فرشتهای است که به سوی او حرکت میکند. وقتی که او را ببینی، مانند آن است که از طریق آینهای که در دستانت است، او را پنهان کردهای.
بگیر کیسه پرزر باقرضواالله آی
قراضه قرض دهی صد هزار کان گیری
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به موضوع قرض و کمک مالی اشاره دارد. به طوری که کسی که میخواهد قرض بگیرد، باید با اشتیاق و دقت این کار را انجام دهد. در واقع، به دوستی و یاری رساندن به دیگران در مسائل مالی و اهمیت آن اشاره میکند. درک این نیاز به دیگران و اهمیت ارتباطات انسانی در این زمینه نیز یکی دیگر از پیامهای این شعر است.
به غیر خم فلک خمهای صدرنگ است
به هر خمی که درآیی از او نشان گیری
هوش مصنوعی: غیر از انحنا و خم فضا، خمهای زیبای دیگری نیز وجود دارد و هر بار که به یکی از آنها قدم میگذاری، نشانه و ردپایی از آن را مشاهده میکنی.
ز شیر چرخ گریزی به برج گاو روی
خری شوی به صفت راه کهکشان گیری
هوش مصنوعی: به آسمان نگاه کن و به جای شیر، به برج گاو برو؛ در این مسیر مانند یک ستاره میدرخشی و راه کهکشان را پیدا میکنی.
وگر تو خود سرطانی چو پهلوی شیری
یقین ز پهلوی او خوی پهلوان گیری
هوش مصنوعی: اگر تو همچون سرطانی باشی که در کنار شیر نشستهای، بیتردید از او بهویژه از قدرت و شجاعتش چیزهایی خواهی آموخت و به قدرت و شجاعت خودت افزوده خواهد شد.
چو آفتاب جهان را پر از حیات کنی
چو زین جهان بجهی ملک آن جهان گیری
هوش مصنوعی: وقتی که مانند آفتاب، زندگی را به تمام دنیا ببخشی و از این دنیا به سوی آن دنیا پر کشی، میتوانی سلطنت آن جهان را به دستآوری.
برآ چو آب ز تنور نوح و عالمگیر
چرا تنور خبازی که جمله نان گیری
هوش مصنوعی: وقتی که آب از تنور نوح به بیرون میریزد و همه جا را فرا میگیرد، چرا در تنور نانپزی که همه نانها را میپزد، حادثهای اتفاق نمیافتد؟
خموش باش و همیتاز تا لب دریا
چو دم گسسته شوی گر ره دهان گیری
هوش مصنوعی: سکوت کن و تلاش کن تا به لب دریا برسی، آنگاه که دیگر دم از نزن، اگر خواستی حرفی بگویی.
حاشیه ها
1399/01/06 11:04
شیما میم.
سلام
لطفا راهنماییم کنید.
کسی تفسیری از این شعر می دونه؟