اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آواز داد اختر بس روشنست امشب
گفتم ستارگان را مه با منست امشب
هوش مصنوعی: امشب ستارهای روشن صدایم زد و من گفتم ستارهها که در آسمانند، امروز ماه همراهم است.
بررو به بام بالا از بهر الصلا را
گل چیدنست امشب می خوردنست امشب
هوش مصنوعی: امشب برای نماز و دعا بالای بام برو، زیرا امشب شب گل چیدن و نوشیدن است.
تا روز دلبر ما اندر برست چون دل
دستش به مهر ما را در گردنست امشب
هوش مصنوعی: تا زمانی که محبوب ما در آغوش ما باشد، دل ما نیز با عشق او در گردن اوست، و این شب را با خاطر خوش میگذرانیم.
تا روز زنگیان را با روم دار و گیرست
تا روز چنگیان را تَنتَنتَنست امشب
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این نکته میپردازد که هر روز با خود شور و نشاط خاصی را به همراه دارد و شبها هم با زنگ و صدای آکوردی میآید. در واقع، شاعر به تضاد بین روز و شب اشاره میکند و بر این واقعیت تأکید میکند که هر یک از این زمانها جاذبهها و زیباییهای خود را دارند.
تا روز ساغر می در گردش است و بخشش
تا روز گل به خلوت با سوسنست امشب
هوش مصنوعی: این متن به جشن و شادمانی شب اشاره دارد. تا زمانی که شراب در ساغر است و بخشش وجود دارد، ما میتوانیم از زیباییهای شب و گلها لذت ببریم. در این شب خاص، به همراه زیباییهایی چون گلهای سوسن، شور و شوق را تجربه میکنیم.
امشب شراب وصلت بر خاص و عام ریزم
شادی آنکه ماهت بر روزنست امشب
هوش مصنوعی: امشب میخواهم شادی و خوشی را برای همه منتشر کنم، چرا که زیبایی تو همچون ماه در دلهای مردم روشنایی میبخشد.
داوودوار ما را آهن چو موم گردد
کهآهنرباست دلبر، دل آهنست امشب
هوش مصنوعی: ما مانند داوود، با قلبی نرم و منعطف خواهیم بود. امشب دل ما به دست محبوبی است که مانند آهنگیری دلهای آهنی را تبدیل به چیزهای زیبا میکند.
بگشای دست دل را تا پای عشق کوبد
کان زارِ ترسدیده در مأمنست امشب
هوش مصنوعی: دست دل خود را بگشا و به سوی عشق برو، زیرا این مکان که از ترس لرزیده است، امشب به پناهگاهی تبدیل شده است.
بر روی چون زر من ای بخت بوسه میده
کاین زر گازدیده در معدنست امشب
هوش مصنوعی: ای بخت، بر روی من همچون طلا بوسه بزن؛ چرا که این طلای گازگرفته در دل معدن است و حالا شب است.
آن کاو به مکر و دانش میبست راه ما را
پالان خر بر او نه کاو کودنست امشب
هوش مصنوعی: آن کسی که با فریب و داناییاش، مسیر ما را بسته، شاید او را به مانند پالان بر دوش خر بدانیم، اما در واقع او فردی نادان است و بیخبر از حقایق.
شمشیر آبدارش پوسیده است و چوبین
وآن نیزه درازش چون سوزنست امشب
هوش مصنوعی: شمشیر او که بسیار تند و برّنده بود، حالا فرسوده و بیفایده شده و نیزهاش که باید دراز و مؤثر باشد، حالا به اندازه یک سوزن کوچک شده است.
خرگاه عنکبوت است آن قلعه حصینش
بَرگستوان و خودش چون روغنست امشب
خرگاه و قلعهٔ او مانند خانه عنکبوت، سست است و برگستوان و کلاه جنگیاش مثل روغن، نرم. (برگستوان نوعی زره است. خود: کلاه جنگی. حَصین یعنی محکم و استوار)
خاموش کن که طامع الکن بود همیشه
با او چه بحث داری؟ کاو الکنست امشب
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا همیشه کسی که طمع دارد با او بحث و جدل نکن. او امشب در برابر تو ضعیف است.
حاشیه ها
همه شبها همانندند و راه به گذشته کهن دارند و سخن از ماه میگویند، ماه را میتوان تماشا کرد اما خورشید را نه و روزها متفاوت و رنگارنگ
شب به خیال راه دارد و خیال به معنا و معنا به سخن و سخن به انسانهای معنوی
در شب به آسانی میتوان خانه یی کنار کاخ فردوسی داشت و کلبهای در باغ مولانا و هر روز به احوال پرسی حافظ رفت و با خیام به گشت و گذار و تفرج پرداخت
ماه نشانه غیبت شمس است یعنی خورشید در غیب خانه داررد
و نزدیکترین در آسمان است و آسمان پر ستاره که دفتر گذشته است و گذشته غیب است و غیب در عدم است
ماه دروازه عدم است، جلال دین است که از شمس با ما میگوید
بعضی از شبها اما بسیار ویژه هستند و قدر آنرا باید دانست
در این شبها نیروی غیب از راه ما به بیرون سرایت میکند که میتواند کارهای کارستان صورت دهد
که روز و اهالی روز در برابر آن هیچند