غزل شمارهٔ ۳۰۴۳
ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی
ز عشق جیب دریدی در ابتدای جنونی
شکست کشتی صبرم هزار بار ز موجت
سری برآر ز موجی که موج قلزم خونی
که خون بهینه شرابست جگر بهینه کبابست
همین دوم تو فزون کن که از فزونه فزونی
چو از الست تو مستم چو در فنای تو هستم
چو مهر عشق شکستم چه غم خورم ز حرونی
برون بسیت بجستم درون بدیدم و رستم
چه میل و عشق شدستم به جست و جوی درونی
دلی ز من بربودی که دل نبود و تو بودی
چه آتشی و چه دودی چه جادوی چه فسونی
نمای چهره زیبا تو شمس مفخر تبریز
که نقشها تو نمایی ز روح آینه گونی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۲: چو مهر عشق سلیمان به هر دو کون تو داریغزل شمارهٔ ۳۰۴۴: گهی به سینه درآیی گهی ز روح برآیی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی
ز عشق جیب دریدی در ابتدای جنونی
هوش مصنوعی: وقتی از مرزهای عادی عبور کردی، بیا و بگو حالا چه احساسی داری. آیا به خاطر عشق دلت دیوانه شده و از درونت چیزی را بیرون کشیدهای؟
شکست کشتی صبرم هزار بار ز موجت
سری برآر ز موجی که موج قلزم خونی
هوش مصنوعی: سختیهای زیادی را در برابر تو تحمل کردهام و صبرم به شدت آزمایش شده است. اما حالا از این وضعیت ناراحتکننده خارج شو و به من کمک کن تا از این طوفان خونین نجات پیدا کنم.
که خون بهینه شرابست جگر بهینه کبابست
همین دوم تو فزون کن که از فزونه فزونی
هوش مصنوعی: خونی که بهترین است همان شراب است و جگر بهترین چیزی که میتوان خورد کباب است. پس تو باید بر این دو چیز بیشتر بیفزایی، زیرا از افزونتر شدن، برکت و خیر بیشتری به دست میآید.
چو از الست تو مستم چو در فنای تو هستم
چو مهر عشق شکستم چه غم خورم ز حرونی
هوش مصنوعی: وقتی که از شدت عشق به تو غرق در شادی هستم و در حال فنا شدن در وجود تو هستم، دیگر از شکست عشق و تنهایی چه غمی دارم؟
برون بسیت بجستم درون بدیدم و رستم
چه میل و عشق شدستم به جست و جوی درونی
هوش مصنوعی: به بیرون جستجو کردم و در درون خودم را دیدم، عشق و میل من به جستجو و کاوش درونم بیشتر شد.
دلی ز من بربودی که دل نبود و تو بودی
چه آتشی و چه دودی چه جادوی چه فسونی
هوش مصنوعی: دل من را از من ربودی، در حالی که دل واقعی نداشتم و فقط تو بودی. چه شعلهای از آتش، چه دودی که بلند میشود، چه جادو و سحری در کار است.
نمای چهره زیبا تو شمس مفخر تبریز
که نقشها تو نمایی ز روح آینه گونی
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو، همچون خورشید درخشان تبریز است که آثار و نقشهای زیبایی را از روح و ماهیت خود به نمایش میگذارد.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"بیرون ز جان جان چیست؟"
با صدای داود آزاد (آلبوم می صوفی افکن کجا می فروشند)
حاشیه ها
1397/08/11 06:11
نادر..
دل نبود و تو بودی...

مولانا