گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۲۳

قصر بود روح ما نی تل ویرانه‌ای
همدم ما یار ما نی دم بیگانه‌ای
بادیه‌ای هایلست راه دل و کی رسد
جز که دل پردلی رستم مردانه‌ای
نی دل خصم افکنی بل دل خویش افکنی
نی دل تن پروری عاشق جانانه‌ای
چونک فروشد تنش در تک خاک لحد
رست درخت قبول از بن چون دانه‌ای
عاشق آن نور کیست جز دل نورانیی
فتنه آن شمع چیست جز تن پروانه‌ای
مسرح روح الله است جلوه روح القدس
زانک ورا آفتاب هست عزبخانه‌ای

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قصر بود روح ما نی تل ویرانه‌ای
همدم ما یار ما نی دم بیگانه‌ای
هوش مصنوعی: روح ما مانند یک قصر است، اما در عین حال، ما در حال زندگی در ویرانه‌ای هستیم؛ یار و همراه ما نیست و غریبه‌ای در کنار ما وجود دارد.
بادیه‌ای هایلست راه دل و کی رسد
جز که دل پردلی رستم مردانه‌ای
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که راهی پرخطر و دشوار مثل بیابانی بکر و زبر است و تنها کسانی می‌توانند به آن دست پیدا کنند که دل و جراتی بزرگ و مردانه دارند. به عبارت دیگر، برای عبور از این مسیر سخت، نیاز به شجاعت و دل‌آوری است.
نی دل خصم افکنی بل دل خویش افکنی
نی دل تن پروری عاشق جانانه‌ای
هوش مصنوعی: ای دل، به دشمنان خود حمله نکن، بلکه به خودت بپرداز. تو دل تن‌پروری هستی که عاشقانه زندگی می‌کنی.
چونک فروشد تنش در تک خاک لحد
رست درخت قبول از بن چون دانه‌ای
هوش مصنوعی: وقتی که بدنش در خاک دفن می‌شود، رستاخیز درختی از ریشه را به یاد می‌آورد که مانند یک دانه است.
عاشق آن نور کیست جز دل نورانیی
فتنه آن شمع چیست جز تن پروانه‌ای
هوش مصنوعی: کسی که عاشق نور است، جز دلی که خود روشنایی دارد، نیست. و چه چیزی می‌تواند جذابیت آن شمع را توجیه کند جز وجود پروانه‌ای که به سمتش می‌رود.
مسرح روح الله است جلوه روح القدس
زانک ورا آفتاب هست عزبخانه‌ای
هوش مصنوعی: جایگاه روح الله، جلال و شکوه روح القدس است؛ زیرا او به مانند آفتاب، مرکز عشق و نور است.