غزل شمارهٔ ۳۰۲۱
شیردلا صد هزار شیردلی کردهای
در کرم از آفتاب نیز سبق بردهای
چشم ببند و بکن بار دگر رحمتی
بشکن سوگند را گر به خدا خوردهای
بنگر کاین دشمنان دستزنان گشتهاند
چونک در این خشم و جنگ پایِ خود افشردهای
میل تو با کیست جان!؟ تا بشوم خاک او
چاکر آن کس شوم کش به کس اشمردهای
ای تن آخر بجنب بر خود و جهدی بکن
جهد مبارک بوَد، از چه تو پژمردهای ؟
خیز برو پیش دوست روی بنه بر زمین
کای صنمِ چون شکر از چه بیازردهای ؟
خواجه جان شمس دین مفخر تبریزیان
این سرم از نخل تست زانک تو پروردهای
غزل شمارهٔ ۳۰۲۰: پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنیغزل شمارهٔ ۳۰۲۲: گفت مرا آن طبیب: «رَو، تُرُشی خوردهای»
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیردلا صد هزار شیردلی کردهای
در کرم از آفتاب نیز سبق بردهای
هوش مصنوعی: شجاعت و دلیری تو باعث شده که صدها کار شجاعانه انجام دهی و در مهربانی و نیکی از خورشید نیز جلوتر هستی.
چشم ببند و بکن بار دگر رحمتی
بشکن سوگند را گر به خدا خوردهای
هوش مصنوعی: چشمهایت را ببند و دوباره دلی رحیمانه را آشکار کن. اگر به خدا قسم خوردهای، این قسم را بشکن و دوباره محبت را از سر بگیر.
بنگر کاین دشمنان دستزنان گشتهاند
چونک در این خشم و جنگ پایِ خود افشردهای
هوش مصنوعی: نگاه کن که این دشمنان چگونه به تو حملهور شدهاند، در حالی که تو در این خشم و جنگ، پای خود را محکم بر زمین میگذاری.
میل تو با کیست جان!؟ تا بشوم خاک او
چاکر آن کس شوم کش به کس اشمردهای
هوش مصنوعی: علاقه و تمایلات تو به چه کسی است ای جان!؟ تا من برای او خاک پا شوم و در خدمت او باشم، حتی اگر او به انتظاری کوچک نیز اشاره کند.
ای تن آخر بجنب بر خود و جهدی بکن
جهد مبارک بوَد، از چه تو پژمردهای ؟
هوش مصنوعی: ای بدن، آخر وقتش است که تکان بخوری و تلاشی کنی. این تلاش مبارک است، چرا که تو چرا اینقدر بیحال و پژمردهای؟
خیز برو پیش دوست روی بنه بر زمین
کای صنمِ چون شکر از چه بیازردهای ؟
هوش مصنوعی: بپا و به طرف دوست برو، بر روی زمین بنشین و از او بپرس که ای زیبای همچون شکر، چرا او را آزردهای؟
خواجه جان شمس دین مفخر تبریزیان
این سرم از نخل تست زانک تو پروردهای
هوش مصنوعی: خواجه جان شمس دین، بزرگترین و محترمترین شخص تبریز، میگوید که من مانند میوهای از درختی هستم که تو آن را پرورش دادهای.
حاشیه ها
1394/01/12 08:04
امید طبیبزاده
وزن این شعر قطعاً «مفتعلن فاعلن//مفتعلن فاعلن» است. یعنی دوری است، رجوع شود به توضیحات ذیل غزل 3027