گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۲۰

پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی
چون تو منی من توام چند توی و منی
نور حقیم و زجاج با خود چندین لجاج
از چه گریزد چنین روشنی از روشنی
ما همه یک کاملیم از چه چنین احولیم
خوار چرا بنگرد سوی فقیران غنی
راست چرا بنگرد سوی چپ خویش خوار
هر دو چو دست تواند چه یمنی چه دنی
ما همه یک گوهریم یک خرد و یک سریم
لیک دوبین گشته‌ایم زین فلک منحنی
رخت از این پنج و شش جانب توحید کش
عرعر توحید را چند کنی منثنی
هین ز منی خیز کن با همه آمیز کن
با خود خود حبه‌ای با همه چون معدنی
هر چه کند شیر نر سگ بکند هم سگی
هر چه کند روح پاک تن بکند هم تنی
روح یکی دان و تن گشته عدد صد هزار
همچو که بادام‌ها در صفت روغنی
چند لغت در جهان جمله به معنی یکی
آب یکی گشت چون خابیه‌ها بشکنی
جان بفرستد خبر جانب هر بانظر
چون که به توحید تو دل ز سخن برکنی

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی
چون تو منی من توام چند توی و منی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ما هر دو در یک مسیر و در یک موقعیت مشابه هستیم. من و تو در واقعیت یکدیگر را کامل می‌کنیم و تفاوت ما تنها در ظاهر است، اما در باطن با هم یکی هستیم. ما هر کدام نمایش‌دهنده‌ای از همان وجود واحد هستیم که در این جهان به شکل‌های مختلف جلوه می‌کنیم.
نور حقیم و زجاج با خود چندین لجاج
از چه گریزد چنین روشنی از روشنی
هوش مصنوعی: ما نور حقیقت هستیم و با خود چالش‌ها و مقاومت‌های زیادی داریم. چرا باید این روشنی از دیگر روشنی‌ها بترسد؟
ما همه یک کاملیم از چه چنین احولیم
خوار چرا بنگرد سوی فقیران غنی
هوش مصنوعی: ما همه در حقیقت یک مجموعه‌ایم، پس چرا در خود فرومایگی نشان می‌دهیم؟ چرا ثروتمندان به فقیران نگاه نمی‌کنند؟
راست چرا بنگرد سوی چپ خویش خوار
هر دو چو دست تواند چه یمنی چه دنی
هوش مصنوعی: چرا به سمتی که راست است نگاه کنی؟ در حالی که هر دو سمت، چه خوب و چه بد، مانند دست می‌باشند و به هم وابسته‌اند.
ما همه یک گوهریم یک خرد و یک سریم
لیک دوبین گشته‌ایم زین فلک منحنی
هوش مصنوعی: ما همه از یک جنس و یک نوع هستیم و در عمق وجودمان یکسانیم، اما به خاطر چرخش دنیا و شرایط مختلف به نظر می‌رسد که متفاوت هستیم.
رخت از این پنج و شش جانب توحید کش
عرعر توحید را چند کنی منثنی
هوش مصنوعی: لباس و ظاهرت را از این دنیا و زوایای مختلف آن کنار بگذار و به یکتایی الهی بپرداز، زیرا که توحید و وحدت را چگونه می‌توان به انحای متعدد تقسیم کرد؟
هین ز منی خیز کن با همه آمیز کن
با خود خود حبه‌ای با همه چون معدنی
هوش مصنوعی: بیدار شو و با همه به آشتی و همزیستی بپرداز. خودت را در کنار دیگران قرار بده و مانند یک دانه درخت که در دل خاک است، از وجودت بهره‌برداری کن و به دیگران نفع برسان.
هر چه کند شیر نر سگ بکند هم سگی
هر چه کند روح پاک تن بکند هم تنی
هوش مصنوعی: هر آنچه که شیر نر انجام دهد، سگ نیز به همان شکل عمل می‌کند. همچنین، هر کاری که روح پاک انجام دهد، تن نیز همان کار را انجام می‌دهد.
روح یکی دان و تن گشته عدد صد هزار
همچو که بادام‌ها در صفت روغنی
هوش مصنوعی: روح را یکی بدان و بدن را به حساب هزاران فرد بشمار، مانند بادام‌ها که در توصیف خود روغنی‌اند.
چند لغت در جهان جمله به معنی یکی
آب یکی گشت چون خابیه‌ها بشکنی
هوش مصنوعی: در دنیای کلمات، هر کلمه معنای خاص خود را دارد، اما گاهی اوقات معانی آن‌ها به طور خاصی به هم پیوند می‌خوردند. مانند این که وقتی خواب را بشکنی، همه چیز روشن می‌شود.
جان بفرستد خبر جانب هر بانظر
چون که به توحید تو دل ز سخن برکنی
هوش مصنوعی: اگر کسی برای تو عشق و ارادت داشته باشد، از هر دیدگاه و نظری به تو خبر می‌فرستد، به شرطی که تو از سخنان گزاف و بیهوده دست بکشی و به یکتایی و حقیقت قلبی‌ات توجه کنی.

حاشیه ها

1398/06/25 18:08
..

ما همه یک کاملیم
با همه آمیز کن..

1398/09/30 09:11
سعید

این شعر خاطرات کتاب زیبای ملت عشق رو برام زنده کرد گویا مولانا این شعر رو قبل از اولین سماع و در محضر شمس گفته

1401/07/08 14:10
محمد مبینی

البته محتوای کتاب ملت عشق، زاییده تخیل الیف شافاک است و هیچ مستند تاریخی معتبری در مورد انجام سماع توسط جناب شمس و یا گوشواره داشتن ایشان(!) و یا تراشیدن موی سر و ریش و سبیل و ابرو وجود ندارد. همچنین در کتاب مذکور شعری به مولوی منتسب شده که جعلی است. (نه شرقی ام نه غربی ام نه علوی ام نه سفلی ام)