گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۱

هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب
که براق بر در آمد فاذا فرغت فانصب
چو طریق بسته بودست و طمع گسسته بودست
تو برآ بر آسمان‌ها بگشا طریق و مذهب
نفسی فلک نیاید دو هزار در گشاید
چو امیر خاص اقرا به دعا گشاید آن لب
سوی بحر رو چو ماهی که بیافت در شاهی
چو بگوید او چه خواهی تو بگو الیک ارغب
چو صریر تو شنیدم چو قلم به سر دویدم
چو به قلب تو رسیدم چه کنم صداع قالب
ز سلام خوش سلامان بکشم ز کبر دامان
که شده‌ست از سلامت دل و جان ما مطیب
ز کف چنین شرابی ز دم چنین خطابی
عجب‌ست اگر بماند به جهان دلی مودب
ز غنای حق برسته ز نیاز خود برسته
به مشاغل اناالحق شده فانی ملهب
بکش آب را از این گل که تو جان آفتابی
که نماند روح صافی چو شد او به گل مرکب
صلوات بر تو آرم که فزوده باد قربت
که به قرب کل گردد همه جزوها مقرب
دو جهان ز نفخ صورت چو قیامتست پیشم
سوی جان مزلزلست و سوی جسمیان مرتب
به سخن مکوش کاین فر ز دلست نی ز گفتن
که هنر ز پای یابید و ز دم دید ثعلب

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب
که براق بر در آمد فاذا فرغت فانصب
هوش مصنوعی: ای برترین موجودات عالم، زینجا نروید و آرام نگیرید، زیرا امشب فرصت ویژه‌ای است که درخشان‌تری از موجودات به اینجا آمده است. پس وقتی کارهایتان تمام شد، به کار و کوشش بپردازید.
چو طریق بسته بودست و طمع گسسته بودست
تو برآ بر آسمان‌ها بگشا طریق و مذهب
هوش مصنوعی: زمانی که همه راه‌ها بسته و امید به دست آوردن چیزی از بین رفته، تو باید تلاش کنی و در آسمان‌ها راهی تازه برای خودت باز کنی و دینی نو پیدا کنی.
نفسی فلک نیاید دو هزار در گشاید
چو امیر خاص اقرا به دعا گشاید آن لب
هوش مصنوعی: اگر دو هزار بار در زندگی به من نفس نرسد، ولی وقتی امیر خاص با دعا دست به دعا بردارد، در آن لحظه هر در بسته‌ای به روی من گشوده خواهد شد.
سوی بحر رو چو ماهی که بیافت در شاهی
چو بگوید او چه خواهی تو بگو الیک ارغب
هوش مصنوعی: به دریا برو مانند ماهی که به دام شاهی افتاده است، وقتی از تو بپرسد چه می‌خواهی، تو بگو که به سمت من بیا.
چو صریر تو شنیدم چو قلم به سر دویدم
چو به قلب تو رسیدم چه کنم صداع قالب
هوش مصنوعی: وقتی صدای تو را شنیدم، مانند قلمی که بر روی کاغذ می‌دود، به سمت تو حرکت کردم. اما وقتی به قلبت رسیدم، نمی‌دانم چه باید بکنم که سرم به درد آمد.
ز سلام خوش سلامان بکشم ز کبر دامان
که شده‌ست از سلامت دل و جان ما مطیب
هوش مصنوعی: من از سلام خوش‌رویان پرهیز می‌کنم، زیرا که از سلامت روح و جان ما بسیار دور است.
ز کف چنین شرابی ز دم چنین خطابی
عجب‌ست اگر بماند به جهان دلی مودب
هوش مصنوعی: اگر کسی از چنین نوشیدنی لذیذی بنوشد و از چنین پیامی شنیده باشد، عجیب است که دلش در این دنیا از ادب و نزاکت خالی بماند.
ز غنای حق برسته ز نیاز خود برسته
به مشاغل اناالحق شده فانی ملهب
هوش مصنوعی: با برخورداری از نعمت‌های الهی، از نیازهای خود آزاد شده و به مقام والایی رسیده است، به گونه‌ای که خود را در حقیقتی عمیق محو کرده است.
بکش آب را از این گل که تو جان آفتابی
که نماند روح صافی چو شد او به گل مرکب
هوش مصنوعی: آب را از این گل بکشید، چون تو همانند آفتابی هستی که اگر در گل بماند، روح پاکش از بین می‌رود.
صلوات بر تو آرم که فزوده باد قربت
که به قرب کل گردد همه جزوها مقرب
هوش مصنوعی: برای تو درود می‌فرستم تا نزدیکی‌ات بیشتر شود و همه اجزاء به سوی کمال نزدیک‌تر گردند.
دو جهان ز نفخ صورت چو قیامتست پیشم
سوی جان مزلزلست و سوی جسمیان مرتب
هوش مصنوعی: دو دنیا به خاطر تأثیر روحی که دارم، مانند قیامت در برابر من است. روح من به سوی دنیای معنوی و آرامش می‌رود، در حالی که جسمم به سمت دنیای مادی و مرتب پیش می‌رود.
به سخن مکوش کاین فر ز دلست نی ز گفتن
که هنر ز پای یابید و ز دم دید ثعلب
هوش مصنوعی: سخن را زیاد نگو، زیرا فرزند دل است و نه چیزی که از زبان بیرون می‌آید. هنر از تلاش به دست می‌آید و نه از سخن گفتن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۰۱ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1391/06/02 03:09
رامین

عجب‌ست اگر بماند به جهان دلی مدب
مدب نادرست
مودب درست است.

1395/12/16 14:03
رضا

ثعلب روباه ماده است و جانورشناسان دلیل بزرگ بودن دم روباه را کمک به چالاکی او در هنگام تغییر مسیر سریع می دانند که چه هنگام شکار و چه در زمان فرار او را یاری می کند. مولانا در بیت آخر به این موضوع اشاره دارد.

1396/08/20 13:11
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

که به قرب کل گردد همه جزوها مقرب
یه سکته درش هست
به نظر میاد باید این طور باشه
صلوات بر تو آرم که فزوده باد قربت
که به قرب کل بگردد همه جزوها مقرب

1398/02/01 13:05

ای ابتدا و انتهای عالم وقت خواب و نشستن نیست /براق(اسبی که پیامبر را به معراج برد)برای بردن شما آمده، پس وقتی از کارتان فارغ شدید به کار دیگری (رفتن به عالم بالا) بپردازید

1399/06/28 06:08
همایون

شاید در وصف محمد سروده شده است در هر صورت از نوع عرفان کلاسیک و قبل از شمس است و از شیوایی غزل های بعد از ملاقات شمس برخوردار نیست و تصنعی و بار مذهبی دارد

1401/04/19 20:07
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com

پا رهاند روبهان را در شکار

وآن ز دم دانند،  روباهان غرار

 

 

و 

بیت : در گل تیره یقین هم آب هست

 لیک زآن آبت نشاید آب دست

 

گرچه آبست لیک مغلوب گلست

پس دل خود را مگو ، کاین هم دلست

 

 

و 

 

 

پاک گشته آن ، ز گل صافی شده

 

در فزونی آمده وافی شده

 

 

این ابیات قرینه های بسیار نزدیکی در غزل دارند، که میتواند دلیل بر غیر تصنعی بودن باشد.

 

یعنی میتواند مربوط به دوره پس از شمس باشد.

 

بعلاوه شیرین و شیواست

 

ز سلام خوش سلامان، بکشم ز کبر دامان

 

که شده است از سلامت دل و جان ما مطیب

 

آگاهانه بین دل و جان تمییز قایل شده است.

1403/10/04 07:01
وحید نجف آبادی

به مشاغل اناالحق شده فانی مهلب

در این بیت به فنای عاشق اشاره شده و در وصف کسی نیست جز عاشقی که مقصدش معشوقشه

1403/10/04 07:01
وحید نجف آبادی

تصحیح میشه "ملهب"