غزل شمارهٔ ۳۰۰
کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب
وآن حدیثِ چو شکر کز تو شنیدم همه شب
گرچه از شمع تو میسوخت چو پروانه دلم
گرد شمع رخ خوب تو پریدم همه شب
شب به پیش رخ چون ماه تو چادر میبست
من چو مه چادر شب میبدریدم همه شب
جان ز ذوق تو چو گربه لب خود میلیسید
من چو طفلان سر انگشت گزیدم همه شب
سینه چون خانهٔ زنبور پر از مشغله بود
کز تو ای کان عسل شهد کشیدم همه شب
دام شب آمد جانهای خلایق بربود
چون دل مرغ در آن دام طپیدم همه شب
آنکه جانها چو کبوتر همه در حکم وی اند
اندر آن دام مر او را طلبیدم همه شب
غزل شمارهٔ ۲۹۹: یا وصال یار باید یا حریفان را شرابغزل شمارهٔ ۳۰۱: هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب
وآن حدیثِ چو شکر کز تو شنیدم همه شب
هوش مصنوعی: تمام نیکیها و زیباییهایی که در چهره تو دیدم، و همه سخنانی که شبهنگام مانند شکر از تو شنیدم.
گرچه از شمع تو میسوخت چو پروانه دلم
گرد شمع رخ خوب تو پریدم همه شب
هوش مصنوعی: هرچند دل من مانند پروانه از نور شمع تو میسوزد، اما به خاطر زیباییات، تمامی شب را در کنار تو سپری میکنم.
شب به پیش رخ چون ماه تو چادر میبست
من چو مه چادر شب میبدریدم همه شب
هوش مصنوعی: شب وقتی که تو به زیبایی و نرمی مانند ماه در چادر خود نشسته بودی، من مانند ماهی که چادر شب را میشکافد، شب را میشکافتم و بیدار میماندم.
جان ز ذوق تو چو گربه لب خود میلیسید
من چو طفلان سر انگشت گزیدم همه شب
هوش مصنوعی: از شعف و شوق وجود تو، جانم مانند گربهای که لب خود را میلیسد، سرمست و شاد است، ولی من مانند کودکان، تمام شب انگشت خود را میگازیدم.
سینه چون خانهٔ زنبور پر از مشغله بود
کز تو ای کان عسل شهد کشیدم همه شب
هوش مصنوعی: سینهام مانند خانهای پر از زنبورهاست که از مشغله پر شده. تمام شب به خاطر تو، ای منبع عسل، شهدی را نوشیدم.
دام شب آمد جانهای خلایق بربود
چون دل مرغ در آن دام طپیدم همه شب
هوش مصنوعی: شب مانند دام بزرگی فرود آمد و جانهای مردم را به چنگ آورد. من که همچون دل مرغی در این دام گرفتار شدم، تمام شب را در حال تپش و اضطراب گذراندم.
آنکه جانها چو کبوتر همه در حکم وی اند
اندر آن دام مر او را طلبیدم همه شب
هوش مصنوعی: آنکه جانها مانند کبوتران در اختیار اوست، در دامش قرار گرفته و من تمام شب او را جستجو کردم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۰۰ به خوانش زهرا بهمنی
غزل شمارهٔ ۳۰۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۰۰ به خوانش نازنین بازیان
حاشیه ها
1392/02/08 01:05
امین کیخا
شاعر از الهام به هنگام شب سخن گفته است
زنبور به فارسی میانه می شود وسپه و یا وسپا که با wasp انگلیسی همریشه است
1395/10/12 07:01
زهره نامدار
در این مصرع:
دام شب آمد جانهای خلایق بربود
باور مولانا بر اینکه جان های ادمیان در خواب به عالم دیگر می رود و بعد از بیداری، به جسم خودش بازگشت می کند، امده است.