گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۰۲

شوری فتاد در فلک ای مه چه شَسته‌ای
پرنور کن تو خیمه و خرگه چه شَسته‌ای
آگاه نیستند مگر این فسردگان
از آتش تو ای بت آگه چه شَسته‌ای
آتش خوران ره به سر کوی منتظر
با مردمان زیرک ابله چه شَسته‌ای
دل شیر بیشه‌ست ولیکن سرش توی
دل لشکر حقست و توی شه چه شَسته‌ای
ای جان تیزگوش تو بشنو هم از درون
هم ره به توست بر سر هر ره چه شَسته‌ای
هین کز فراخنای دلت تا به عرش رفت
هیهای وصل و خنده و قهقه چه شَسته‌ای
دی بامداد دامن جانم گرفت دل
کان جان و دل رسید تو آوه چه شَسته‌ای
دولاب دولتست ز تبریز شمس دین
درزن تو دست‌ها و در این ره چه شَسته‌ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شوری فتاد در فلک ای مه چه شَسته‌ای
پرنور کن تو خیمه و خرگه چه شَسته‌ای
هوش مصنوعی: ای ماه، در آسمان شور و هیجان به پا شده است، تو که نور افشان هستی، خیمه و محل زندگی را چه زیبا و درخشان کرده‌ای.
آگاه نیستند مگر این فسردگان
از آتش تو ای بت آگه چه شَسته‌ای
هوش مصنوعی: تنها آن افرادی که از عشق و جذبه تو بیندیشند، می‌دانند که چگونه آتش احساسات آنها را در بر گرفته است. این کسانی که در عشق شکست خورده‌اند، از شدت حرارت عشق تو آگاه‌اند، اما دیگران نمی‌دانند چه دردی دارد.
آتش خوران ره به سر کوی منتظر
با مردمان زیرک ابله چه شَسته‌ای
هوش مصنوعی: آتش‌نشانی در راهی که به طرف کوی محبوب می‌برد، چه جوابی می‌تواند به مردمی که زیرک و نادان هستند بدهد؟
دل شیر بیشه‌ست ولیکن سرش توی
دل لشکر حقست و توی شه چه شَسته‌ای
هوش مصنوعی: دل او شجاع و نیرومند است، اما عقل و فکرش در میان سپاه حق و در کنار پادشاه عظیم قرار دارد.
ای جان تیزگوش تو بشنو هم از درون
هم ره به توست بر سر هر ره چه شَسته‌ای
هوش مصنوعی: ای جان باهوش، از درون خود نیز بشنو، زیرا هر مسیر به تو می‌رسد، هر جا که بروی.
هین کز فراخنای دلت تا به عرش رفت
هیهای وصل و خنده و قهقه چه شَسته‌ای
هوش مصنوعی: ای دل، دیده‌ام که صدای شاد و خنده‌هایت از عمق وجودت به عرش آسمان‌ها می‌رسد، چه زیبا و ناب است این احساس وصل و شادی که از تو ساطع می‌شود.
دی بامداد دامن جانم گرفت دل
کان جان و دل رسید تو آوه چه شَسته‌ای
هوش مصنوعی: دیشب در صبح زود، جانم به شدت به دل وابسته شد؛ زیرا آن دل و جان به تو رسیده‌اند. آنگاه تو چه زیبا و آرام هستی!
دولاب دولتست ز تبریز شمس دین
درزن تو دست‌ها و در این ره چه شَسته‌ای
هوش مصنوعی: دولت و موفقیت از تبریز آغاز شده و دست‌هایت را بکار بزن تا در این راه چقدر زحمت کشیده‌ای.