اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی
کار او کند که دارد از کار آگهی
هوش مصنوعی: ای نای، تو بسیار دلنشینی، زیرا از اسرار الهی آگاه هستی و به خوبی میتوانی نمایانگر آنها باشی. تو از آنچه در دل عالم هست، خبر داری و میتوانی آن را به زیبایی به دیگران منتقل کنی.
ای نای همچو بلبل نالان آن گلی
گردن مخار کز گل بیخار آگهی
هوش مصنوعی: ای نی تو مانند بلبل نالهکن، مراقب گل سرخ باش و به آن نزدیک نشو، چرا که گل بدون خار را میشناسی.
گفتم به نای همدم یاری مدزد راز
گفتا هلاک توست به یک بار آگهی
هوش مصنوعی: به دوستانم گفتم که رازهای خود را فاش نکنند، اما او پاسخ داد که اگر یک بار از این رازها آگاه شوید، به شدت آسیب خواهید دید.
گفتم خلاص من به هلاک من اندر است
آتش بنه بسوز بمگذار آگهی
هوش مصنوعی: گفتم که نجات من در همین نابودیام است، پس آتش را روشن کن و بگذار بسوزم، اما از این موضوع به کسی نگو.
گفتا چگونه رهزن این قافله شوم
دانم که هست قافله سالار آگهی
هوش مصنوعی: او گفت: چگونه میتوانم به این کاروان آسیب بزنم وقتی میدانم که رهبر کاروان از همه چیز آگاه است؟
گفتم چو یار گم شدگان را نمینواخت
از آگهی همیشد بیزار آگهی
هوش مصنوعی: گفتم وقتی که دوست کسانی را که گم شدهاند، ناز نمیکند، از دانستن این خبر هم دلزده میشوم.
نه چشم گشتهای تو که بیآگهی ز خویش
ما را حجاب دیده و دیدار آگهی
هوش مصنوعی: تو آنقدر بیخبر هستی که گویی چشم نداری و به همین دلیل نمیتوانی خودت را بشناسی، و در نتیجه ما را هم به عنوان مانعی در برابر دیدار و شناختت میبینی.
زان همدم لبی که تو را سر بریدهاند
ای ننگ سر در این ره و ای عار آگهی
هوش مصنوعی: از دوستی که تو را به شهادت رساندهاند، ای عذاب و شرمساری در این راه و ای خجالت از دانستن حقیقت.
از خود تهی شدی و ز اسرار پر شدی
زیرا ز خودپرست و ز انکار آگهی
هوش مصنوعی: زمانی که از خودخواهی و خودپرستی دور شدی و به دانایی و اسرار باطنی رسیدی، نشان از آگاهی تو از این موضوع است که باید از نفس خود عبور کنی و به حقیقت نزدیک شوی.
چون میچشی ز لعل لب یار ناله چیست
بگذار تا کند گلهای زار آگهی
هوش مصنوعی: زمانی که از بوسههای شیرین لب محبوب خود میچشی، دیگر جای ناله و غمگسی نیست، بگذار تا او هم به حال زار دلش شکایت کند.
نی نی ز بهر خود تو نمینالی ای کریم
بگری بر آنک دارد ز اغیار آگهی
هوش مصنوعی: ای کریم، تو به خاطر خودت ناله نمیکنی؛ بر آن کسی گریه کن که از مشکلات دیگران بیخبر است.
گردون اگر بنالد گاو است زیر بار
زین نعل بازگونه غلط کار آگهی
هوش مصنوعی: اگر آسمان ناله کند، نشان از این است که گاوی زیر بار زین نالان است و این ناله مانند صدای یک کارگر نالان میباشد.
حاشیه ها
زان همدم لبی که تو را سر بریدهاند..
1399/01/11 18:04
بابک پرتو
واژه vaen که به معنای دیدن هست و مرئی که vaena باشد و وینات vinat ، از همین ریشه وین = نی است . در سانسکریت ven + venati و در پارسی کهن vain و در هزوارش vin است .اینست که ما در شگفتیم وقتی مولوی ازآن سخن میگوید که نای ، از اسرار آگاه است . این اندیشه ها را ، همه ، تشبیه و استعاره و کنایه و تمثیل و .... میگیرند و پیوندش را از فرهنگ ایران ، میبرّنـد .
ای نای ، بس خوشست کز اسرار آگهی کار او کند که دارد ، از کار ، آگهی
1399/01/12 15:04
بابک چندم
@ بابک پرتو
دوست عزیز،
مطلبق معمول من یکی را که کله پا کردی...
اگر آورده بودی که این vin در فارسی تبدیل شده به "بین" (ریشه بینایی، بینش، ببین، و...) عرض می شد که صد آفرین، ولی با چه فرمول و شامورتی بازی "وین = نی " (vin=ney!!!) شد را نیافتم که نیافتم...
نمونه های دیگری از (v) کهن که در فارسی تبدیل به ( b) شده :
ورهرام و وهرام -> بهرام
وهومن -> بهمن
باری،
در اینجا پر واضح است که نای همان آلت موسیقی است که :
در بیت دوم چون بلبل نغمه سر می دهد ( می خواند، نه آنکه ببیند)
و در ابیات 8 و 10 بر لب می نشیند...
1399/01/12 16:04
بابک چندم
مطابق نه مطلبق