غزل شمارهٔ ۲۹۸۶
ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای
یک یک بگو تو راز چو از عین خانهای
از بیم آتش تو زبان را ببستهایم
تا خود چه آتشی تو و یا چه زبانهای
هر دم خرابیی است ز تو شهر عقل را
باد چراغ عقلی و باده مغانهای
یا دوست دوستی تو و یا نیک دشمنی
یا در میان هر دو تو شکل میانهای
گویند عاقلان دم عاشق فسانهای است
شب روز کن چرایی اگر تو فسانهای
ای آنک خوبی تو نشانید فتنهها
عشق تو است فتنه و تو خود نشانهای
ای شاه شاه و مفخر تبریز شمس دین
نور زمینیان و جمال زمانهای
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای
یک یک بگو تو راز چو از عین خانهای
هوش مصنوعی: ای عشق، تو که از دیرباز همواره با ما هستی، به تنهایی به ما بگو رازهایت را، چرا که تو مانند خانهای هستی که در آن همه چیز را میشود پیدا کرد.
از بیم آتش تو زبان را ببستهایم
تا خود چه آتشی تو و یا چه زبانهای
هوش مصنوعی: از خوف و هراس آتش تو، زبانمان را بستهایم تا ببینیم چه آتش و شعلهای از جانب تو به وجود میآید.
هر دم خرابیی است ز تو شهر عقل را
باد چراغ عقلی و باده مغانهای
هوش مصنوعی: هر لحظه خرابی و ویرانیای از جانب تو به عقل و فهم مردم میرسد، همانطور که بادی چراغ عقل را خاموش میکند و شراب مغان نیز نفس تازهای به آن نمیبخشد.
یا دوست دوستی تو و یا نیک دشمنی
یا در میان هر دو تو شکل میانهای
هوش مصنوعی: یا دوست تو باید دوست واقعی باشد، یا دشمنی که نیکوکار است. یا میتوانی در جایی بین این دو قرار بگیری و حالت میانهای را انتخاب کنی.
گویند عاقلان دم عاشق فسانهای است
شب روز کن چرایی اگر تو فسانهای
هوش مصنوعی: عاقلان میگویند صحبتهای عاشق مانند یک داستان خیالی است. اما اگر تو هم اینگونه هستی، چرا در روز و شب به دنبال دلیل هستی؟
ای آنک خوبی تو نشانید فتنهها
عشق تو است فتنه و تو خود نشانهای
هوش مصنوعی: تو خود نشانه زیبایی و جذابیتی هستی که باعث بروز چالشها و آشفتگیهای عشقی میشود؛ عشق به تو همانند یک آشوب است و خودت به نوعی نماد این آشفتگی.
ای شاه شاه و مفخر تبریز شمس دین
نور زمینیان و جمال زمانهای
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ و افتخار تبریز، شمسالدین، نور آسمانی و زیبایی زمانه.