گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۸۳

ای ساقیی که آن می احمر گرفته‌ای
وی مطربی که آن غزل تر گرفته‌ای
ای زهره‌ای که آتش در آسمان زدی
مریخ را بگو که چه خنجر گرفته‌ای
از جان و از جهان دل عاشق ربوده‌ای
الحق شکار نازک و لاغر گرفته‌ای
ای هجر تو ز روز قیامت درازتر
این چه قیامتی است که از سر گرفته‌ای
ای آسمان چو دور ندیمانش دیده‌ای
در دور خویش شکل مدور گرفته‌ای
پیلان شیردل چو کفت را مسخرند
این چند پشه را چه مسخر گرفته‌ای
هان ای فقیر روز فقیری گله مکن
زیرا که صد چو ملکت سنجر گرفته‌ای
ای روی خویش دیده تو در روی خوب یار
آیینه‌ای عظیم منور گرفته‌ای
ای دل طپان چرایی چون برگ هر دمی
چون دامن بهار معنبر گرفته‌ای
ای چشم گریه چیست به هر ساعتی تو را
چون کحل از مسیح پیمبر گرفته‌ای
هجده هزار عالم اگر ملک تو شود
بی روی دوست چیز محقر گرفته‌ای
داری تکی که بگذری از خنگ آسمان
کاهل چرا شدی صفت خر گرفته‌ای
خامش کن و زبان دگر گو و رسم نو
این رسم کهنه را چه مکرر گرفته‌ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ساقیی که آن می احمر گرفته‌ای
وی مطربی که آن غزل تر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو که شراب قرمز رنگی در دست داری و ای مطرب، تو که غزلی زیبا و دلنشین را اجرا کرده‌ای.
ای زهره‌ای که آتش در آسمان زدی
مریخ را بگو که چه خنجر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: ای زهره‌ای که نور در آسمان پوزش زدی، به مریخ بگو که چه شمشیری به دست گرفته‌ای.
از جان و از جهان دل عاشق ربوده‌ای
الحق شکار نازک و لاغر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: تو حقیقتاً دل عاشق را از جان و دنیایش ربوده‌ای و به طرز نازک و ظریفی او را به دام انداخته‌ای.
ای هجر تو ز روز قیامت درازتر
این چه قیامتی است که از سر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: ای دوری تو از روز قیامت هم طولانی‌تر است! این چه روز قیامتی است که دوباره آغاز شده است؟
ای آسمان چو دور ندیمانش دیده‌ای
در دور خویش شکل مدور گرفته‌ای
هوش مصنوعی: ای آسمان، وقتی دور و بر دوستانم را دیده‌ای، در آغوش خودت شکل گردی به خود گرفته‌ای.
پیلان شیردل چو کفت را مسخرند
این چند پشه را چه مسخر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: جوانمردی که مانند یک شیر دل است، وقتی با فیلان بزرگ روبه‌رو می‌شود، نمی‌تواند به پشه‌هایی که دورش پرواز می‌کنند اهمیت بدهد. بنابراین، این پشه‌ها چه ارزشی دارند که به آن‌ها توجه کند.
هان ای فقیر روز فقیری گله مکن
زیرا که صد چو ملکت سنجر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: ای فقیر، در روز فقر خود شکایت نکن؛ زیرا بسیاری از افراد مانند تو هستند که در دوران حاکمیت سنجر زندگی می‌کنند و مشکلات مشابهی دارند.
ای روی خویش دیده تو در روی خوب یار
آیینه‌ای عظیم منور گرفته‌ای
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو مانند آینه‌ای زیباست که در آن، ظاهر زیبای دوستت را به خوبی منعکس می‌کند.
ای دل طپان چرایی چون برگ هر دمی
چون دامن بهار معنبر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: ای دل، چرا همچون برگ، هر لحظه می‌لرزی و بهاری شده‌ای؟
ای چشم گریه چیست به هر ساعتی تو را
چون کحل از مسیح پیمبر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: ای چشم، چرا هر لحظه گریه می‌کنی؟ تو مانند کحل، از مسیح پیامبر گرفته‌ای.
هجده هزار عالم اگر ملک تو شود
بی روی دوست چیز محقر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: اگر تمام دنیا و عوالم را هم به دست بیاوری، اما از دیدار دوست محروم باشی، در واقع چیزی کم‌ارزش و بی‌مقدار به دست آورده‌ای.
داری تکی که بگذری از خنگ آسمان
کاهل چرا شدی صفت خر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از دل آسمان خالی و بی‌تحرک عبور کنی، چرا خود را به حالت بی‌خیالی و تنبلی درآورده‌ای؟
خامش کن و زبان دگر گو و رسم نو
این رسم کهنه را چه مکرر گرفته‌ای
هوش مصنوعی: سکوت کن و سخن جدیدی بگو، این عادت قدیمی را چرا دوباره تکرار می‌کنی؟