اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری
وز شور خویش در من شوریده ننگری
هوش مصنوعی: ای دل، از صبح زود تو به حال و وضع دیگری افتادهای و از شدت هیجانات و شور و شوقی که در وجود توست، به حال من که دیوانهام، نگاهی نکن.
بر چهره نزار تو صفرای دلبری است
تا خود چه دیدهای که ز صفراش اصفری
هوش مصنوعی: بر چهره زرد و بیمار تو نشانههای جذابیت و زیبایی وجود دارد. تو چه دیدهای که از این زیبایی هنوز زیباتر نشان میدهد؟
ای دل چه آتشی که به هر باد برجهی
نی نی دلا کز آتش و از باد برتری
هوش مصنوعی: ای دل، چه آتشی در جان داری که به هر تندبادی به پرواز درمیآیی. نه، ای دل، تو از آتش و باد فزونی داری و بزرگتر از آنی که به آسانی تحت تأثیر آنها قرار بگیری.
ای دل تو هر چه هستی دانم که این زمان
خورشیدوار پرده افلاک میدری
هوش مصنوعی: ای دل، هرچه هستی، میدانم که اکنون مانند خورشید در آسمان درخشان و نورانی هستی.
جانم فدات یا رب ای دل چه گوهری
نی چرخ قیمت تو شناسد نه مشتری
هوش مصنوعی: ای پروردگار، جانم فدای تو. دل من، چه گوهری داری که هیچکس نمیتواند ارزش تو را بشناسد و نه حتی چرخ فلک.
سی سال در پی تو چو مجنون دویدهام
اندر جزیرهای که نه خشکی است و نی تری
هوش مصنوعی: سی سال است که مانند مجنون در جستجوی تو دویدهام، در جایی که نه خاکی وجود دارد و نه آبی.
غافل بدم از آن که تو مجموع هستیی
مشغول بود فکر به ایمان و کافری
هوش مصنوعی: من از این که تو خود تمام وجودی غافل بودم و درگیر افکار درباره ایمان و کفر بودم.
ایمان و کفر و شبهه و تعطیل عکس توست
هم جنتی و دوزخ و هم حوض کوثری
هوش مصنوعی: ایمان و کفر و تردید و بیاعتنایی به تو مربوط میشود؛ هم بهشت و هم جهنم و هم حوض کوثر به تو مرتبطاند.
ای دل تو کل کونی بیرون ز هر دو کون
ای جمله چیزها تو و از چیزها بری
هوش مصنوعی: ای دل، تو در واقع اصل و بنیاد هستی هستی و فراتر از هر دو جنبه و دنیا قرار داری. از تمام ساختهها و موجودات جدا هستی و خود را از آنها آزاد شده ببین.
ای رو و پشت عالم در روی من نگر
تا از رخ مزعفر من زعفران بری
هوش مصنوعی: ای مظهر زیبایی و حقیقت، به چهره من نگاه کن تا بطلان و زعفران وجودم نمایان شود.
طاقت نماند و این سخنم ماند در دهان
با صد هزار غم که نهانند چون پری
هوش مصنوعی: نمیتوانم بیشتر تحمل کنم و این حرف من در دهانم مانده است، همراه با هزاران غم که در درونم پنهان شدهاند، مانند پری که درون خود رازهایی دارد.
حاشیه ها
دل ، آشیانه سیمرغ یا هما ، و جگر ، جایگاه بهمن ، بُن کل کون بود که در دل، نخستین تابش خود را داشت ، از اینرو نیز بهمن ، جام گیتی نما خوانده میشد، که در بُن هر انسانی هست ، و بهمن ، اصل آبستنی و اصل فرشکرد در کل هستی است . اینها در فرهنگ ایران ، تشبیهات و همانندیها نبودند ، بلکه ، بهمن و هما در هر انسانی و هر جانی بودند . اینکه سیمرغ (ارتا فرورد) و آرمئتی با هم، تخم گیتی را میسازند، بدین معنی نبود که در یک آغاز زمانی (= ازل)، چنین تخمی از آمیزش این دو بوده است، بلکه بدین معنی بود که در هر جانی و در هر انسانی، این آمیزش سیمرغ (هما) با آرمئتی، همیشه، روی میدهد. آنچه آسمان (سیمرغ یا ارتا فرورد) یا زمین (آرمئتی) نامیده میشود، فقط نامیست که به مجموعه این جانها، در یک جان ( جانا) داده میشود. هر جانی و هر انسانی از همآغوشی و عشق این دو بهم، هست، و در اثر فرشکرد زنجیرهای، تداوم دارد.