گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۶۳

می‌زن سه‌تا که یک‌تا گشتم مکن دوتایی
یا پردهٔ رهاوی یا پردهٔ رهایی
بی زیر و بی بَم تو ماییم در غم تو
در نای این نوا زن کافغان ز بی‌نوایی
قولی که در عراق است درمان این فراق است
بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی
ای آشنای شاهان در پردهٔ سپاهان
بنواز جان ما را از راه آشنایی
در جمع سست‌رایان رو زنگله‌سرایان
کاری ببر به پایان تا چند سست‌رایی
از هر دو زیرافکند بندی بر این دلم بند
آن هر دو خود یکست و ما را دو می‌نمایی
گر یار راست کاری ور قول راست داری
در راست قول برگو تا در حجاز آیی
در پردهٔ حسینی عشاق را درآور
وز بوسلیک و مایه بنمای دلگشایی
از تو دوگاه خواهند تو چارگاه برگو
تو شمع این سرایی ای خوش که می‌سرایی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می‌زن سه‌تا که یک‌تا گشتم مکن دوتایی
یا پردهٔ رهاوی یا پردهٔ رهایی
هوش مصنوعی: من را با سه ضربه زدی تا یکی شوم، پس دو تا را نزن؛ یا پرده‌ای که منعطف است یا پرده‌ای که آزادی می‌آورد.
بی زیر و بی بَم تو ماییم در غم تو
در نای این نوا زن کافغان ز بی‌نوایی
هوش مصنوعی: ما بی‌خبر و بی‌یار هستیم و دل‌مان به خاطر تو غمگین است. در صدای این نوا به یاد تو و غم‌های بی‌پناهی‌مان می‌خوانیم.
قولی که در عراق است درمان این فراق است
بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی
هوش مصنوعی: داستان از این قرار است که در سرزمین عراق، قولی وجود دارد که می‌تواند به این جدایی پایان دهد. اما بدون این وعده و بدون حضور تو، دوست‌داشتنی من، در نهایت بگو که تو کجایی و کجا می‌توانم تو را پیدا کنم.
ای آشنای شاهان در پردهٔ سپاهان
بنواز جان ما را از راه آشنایی
هوش مصنوعی: ای دوستی که در کنار شاهان و در میان سپاهیان هستی، لطفاً با محبت و دوستی‌ات دل ما را جلب کن و ما را به راه آشنایی با خودت هدایت کن.
در جمع سست‌رایان رو زنگله‌سرایان
کاری ببر به پایان تا چند سست‌رایی
هوش مصنوعی: در میان افرادی که نظرهای ضعیف و ناپایدار دارند، بهتر است از کسانی که به چالش و بحث می‌پردازند دوری کنی و تلاش کن که کارهایت را به درستی انجام دهی تا از این ناپایداری‌ها دور بمانی.
از هر دو زیرافکند بندی بر این دلم بند
آن هر دو خود یکست و ما را دو می‌نمایی
هوش مصنوعی: از هر دو طرف به دل من زنجیری بسته شده است. این زنجیرها در واقع یکی هستند، اما برای ما دو نوع مختلف به نظر می‌رسند.
گر یار راست کاری ور قول راست داری
در راست قول برگو تا در حجاز آیی
هوش مصنوعی: اگر دوستت وفادار و راستگو باشد و تو هم به وعده‌های خود پایبند باشی، باید در صحبت‌ها و قول‌هایت صداقت داشته باشی تا به مقصد نیکی دست یابی.
در پردهٔ حسینی عشاق را درآور
وز بوسلیک و مایه بنمای دلگشایی
هوش مصنوعی: عاشقان را به دنیای عشق و محبت وارد کن و با نشانه‌های محبت و خوشی، دل‌های آنها را شاد کن.
از تو دوگاه خواهند تو چارگاه برگو
تو شمع این سرایی ای خوش که می‌سرایی
هوش مصنوعی: از تو خواهان دو بار هستند، اما تو باید در چهار جا جواب بدهی. خوشا به حال تو که مانند شمع این خانه، می‌درخشی و می‌خوانی.

حاشیه ها

1394/05/30 21:07
مجتبی

واقعا جالبه
تسلط بی نظیر بر دستگاههای موسیقی!

1397/03/03 08:06
تماشاگه راز

در همین دیوان غزل زیر به مقامات دوازده گانه موسیقی اشاره فرموده است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷/

1401/02/21 11:05
رسول

می‌زن «سه‌تا»(۱)! که یکتا گشتم؛ مکن دوتایی!

یا «پردۀ»(۲) «رَهاوی»*، یا پردۀ رهایی

بی «زیر»(۳) و بی‌«بم» ِ(۳) تو، ماییم در غمِ تو

در «نای»(۴) این «نوا»* زن! کافغان ز بی‌نوایی

«قول»(۵)ی که در «عراق»* است، درمان این فراق است

بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی

ای آشنای شاهان در «پردۀ»(۲) «سپاهان»*

بنواز جانِ ما را از راه آشنایی

در جمع سُست‌رایان رو «زَنْگُله»*سرایان (زنگله: مخفف «زنگوله»، از مقام‌های موسیقی قدیم)

کاری ببَر به پایان، تا چند سُست‌رایی

از هر دو «زیرْاَفْکَنْد»*، بندی بر این دلم بند

آن هر دو خود یک است و ما را دو می‌نمایی

گر یارِ راست‌کاری، ور قولِ راست داری

در «راست»*، «قول»(۵) بَرگو، تا در «حجاز»* آیی

در «پردۀ»(۲) «حسینی»*، «عشاق»* را درآور

وز «بوسلیک»* و «مایه»*، بنمای دلگشایی

از تو «دوگاه»* خواهند، تو «چارگاه»* برگو!

تو شمعِ این سَرایی، ای خوش که می‌سُرایی

..........

*مقام‌ها، آوازها یا شعبه‌های موسیقی

(۱) سه‌تا: ساز سه سیم، سه‌تار.

(۲) پرده: مقام، گام؛ همچنین: پردۀ ساز (اما وقتی با نام مقام می‌آید، تلویحاً در معنای پرده‌های مورد استفاده در آن مقام و در نتیجۀ در معنای گام یا پرده‌بندی آن مقام به کار می‌رود. مثل: پردۀ نوا، یعنی مقام نوا، پرده‌هایی که مقام نوا بر روی آنها اجرا می‌شود.)

(۳) زیر و بم: صدای زیر و صدای بم، فرکانس‌های صوتی بالا و پایین، صداهای اوج و پایین.

(۴) نای، ساز نی. 

(۵) قول، یکی از شکل‌های تصنیف در موسیقی قدیم. عبدالقادر مراغی در کتاب «جامع‌الالحان» (ابتدای قرن ۹ ه‍.ق.) در بخش «اصناف تصانیف»، از ۹ شکل تصنیف نام می‌برد، که اولین آن‌ها «نوبت مرتب» است، و خود این «نوبت مرتب» شامل چهار قطعه است، و قطعۀ اول آن «قول» نامیده می‌شود. عبدالقادر همانجا و در چندین سطر، کیفیت «قول» را به طور کامل توضیح می‌دهد. (جامع‌الالحان، انتشارات فرهنگستان هنر، ص۲۷۲)