گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۴۷

یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی
چندین قدح بخوردی جامی به من ندادی
تو از شراب مستی من هم ز بوی مستم
بو نیز نیست اندک در بزم کیقبادی
بسیار عاشقان را کشتی تو بی‌گناهی
در رنج و غم نکشتی کشتی ز ذوق و شادی
ای تو گشاد عالم ای تو مراد آدم
خانه چرا گرفتی در کوی بی‌مرادی
زیرا چراغ روشن در ظلمت شب آید
درمان به درد آید این است اوستادی
بستی زبان و گوشم تا جز غمت ننوشم
نی نکته عمیدی نی گفته عمادی
تبریز شمس دین را خدمت رسان ز مستان
سجده کن و بگویش اوحشت یا فؤادی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی
چندین قدح بخوردی جامی به من ندادی
هوش مصنوعی: یا من در شگفتی‌ام یا تو در شگفتی، اینکه چقدر شراب نوشیدی و هیچ جامی به من ندادی.
تو از شراب مستی من هم ز بوی مستم
بو نیز نیست اندک در بزم کیقبادی
هوش مصنوعی: تو به خاطر شراب مستی‌ات به من نیز بویی از مستی نمی‌دهی؛ حتی در بزم کیقباد هم اثری از بوی خوش وجود ندارد.
بسیار عاشقان را کشتی تو بی‌گناهی
در رنج و غم نکشتی کشتی ز ذوق و شادی
هوش مصنوعی: بسیاری از عاشقان را به خاطر بی‌گناهی‌ات، در رنج و غم غرق کردی، اما خودت غرق شده‌ای از ذوق و شادی.
ای تو گشاد عالم ای تو مراد آدم
خانه چرا گرفتی در کوی بی‌مرادی
هوش مصنوعی: ای موجودی که وسیع‌الوجودی و شایسته آرزوی انسان‌ها، چرا در مکانی بی‌کسی و ناامیدی خانه گزیده‌ای؟
زیرا چراغ روشن در ظلمت شب آید
درمان به درد آید این است اوستادی
هوش مصنوعی: چرا که در تاریکی شب، چراغ روشن به ما کمک می‌کند تا مشکلات را حل کنیم و این نشانه‌ی مهارت و تسلط است.
بستی زبان و گوشم تا جز غمت ننوشم
نی نکته عمیدی نی گفته عمادی
هوش مصنوعی: زبان و گوشم را مسدود کرده‌ام تا فقط درباره غم تو صحبت نکنم. نه نکته عمیق‌تری برای گفتن دارم و نه سخنی از عماد.
تبریز شمس دین را خدمت رسان ز مستان
سجده کن و بگویش اوحشت یا فؤادی
هوش مصنوعی: در تبریز، شمس دین را به الخدمة برسان و از مستان بخواه که او را تحسین کنند و بگویند: ای جان ما، تو در دل ما جا داری.