گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۳۳

ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی
دو دست را برافشان بیزار شو ز هستی
موقوف وقت بودی تعجیل می‌نمودی
وقت نماز آمد برجه چرا نشستی
بر بوی قبله حق صد قبله می‌تراشی
بر بوی عشق آن بت صد بت همی‌پرستی
بالاترک پر ای جان ای جان بنده فرمان
که مه بود به بالا سایه بود به پستی
همچون گدای هر در بر هر دری مزن سر
حلقه در فلک زن زیرا درازدستی
سغراق آسمانت چون کرد آن چنانت
بیگانه شو ز عالم کز خویش هم برستی
می‌گویمت که چونی هرگز کسی بگوید
با جان بی‌چگونه چونی چگونه استی
امشب خراب و مستی فردا شود ببینی
چه خیک‌ها دریدی چه شیشه‌ها شکستی
هر شیشه که شکستم بر تو توکلستم
که صد هزار گونه اشکسته را تو بستی
ای نقش بند پنهان کاندر درونه ای جان
داری هزار صورت جز ماه و جز مهستی
صد حلق را گشودی گر حلقه‌ای ربودی
صد جان و دل بدادی گر سینه‌ای بخستی
دیوانه گشته‌ام من هر چه از جنون بگویم
زودتر بلی بلی گو گر محرم الستی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی
دو دست را برافشان بیزار شو ز هستی
هوش مصنوعی: ای کسی که امام عشق هستی، با صدای بلند تکبیر بگو. از حالتی که در آن مستی و خوشحالی دستانت را آزادانه به بالا می‌کشی، دوری کن و نسبت به وجود خود بی‌نیاز شو.
موقوف وقت بودی تعجیل می‌نمودی
وقت نماز آمد برجه چرا نشستی
هوش مصنوعی: اگر تو وقت درنگ می‌کنی و کارهای دیگری انجام می‌دهی، چرا وقتی که وقت نماز می‌رسد، بی‌حرکت نشسته‌ای؟
بر بوی قبله حق صد قبله می‌تراشی
بر بوی عشق آن بت صد بت همی‌پرستی
هوش مصنوعی: در پی رایحه و نشانه‌های حقیقت، به جستجوی هزاران نشانه می‌پردازی و در عشق به آن معشوق زیبایی، به پرستش هزاران معشوق دیگر نیز می‌پردازی.
بالاترک پر ای جان ای جان بنده فرمان
که مه بود به بالا سایه بود به پستی
هوش مصنوعی: ای جان من، ای بنده‌ی فرمانبردار، در بالاترین جایگاه‌ات قرار بگیر. مثل ماه که در بلندی می‌درخشد و سایه‌اش در پایین افتاده است.
همچون گدای هر در بر هر دری مزن سر
حلقه در فلک زن زیرا درازدستی
هوش مصنوعی: مثل گدایان، در هر خانه‌ای سر خود را درد نکن. بلکه به در بزرگ آسمان کوبید، چون کسی که دستش دراز است.
سغراق آسمانت چون کرد آن چنانت
بیگانه شو ز عالم کز خویش هم برستی
هوش مصنوعی: وقتی آسمانت سرشار می‌شود از چیزهایی که برایت آشنا نیستند، از دنیای اطراف خود دور شو و حتی از خودت نیز فاصله بگیر.
می‌گویمت که چونی هرگز کسی بگوید
با جان بی‌چگونه چونی چگونه استی
هوش مصنوعی: به تو می‌گویم حالت چطور است، اما هرگز کسی نمی‌تواند بگوید که حال و روز کسی که جانش بی‌حال و بی‌نشانه است، چگونه است.
امشب خراب و مستی فردا شود ببینی
چه خیک‌ها دریدی چه شیشه‌ها شکستی
هوش مصنوعی: امشب در حال بی‌خود شدن و مستی هستی، اما فردا می‌فهمی که چه کارهایی انجام داده‌ای و چه چیزهایی را خراب کرده‌ای.
هر شیشه که شکستم بر تو توکلستم
که صد هزار گونه اشکسته را تو بستی
هوش مصنوعی: هر بار که شیشه‌ای را می‌شکنم، به تو اعتماد می‌کنم زیرا تو می‌توانی صدها و هزاران شکسته را ترمیم کنی.
ای نقش بند پنهان کاندر درونه ای جان
داری هزار صورت جز ماه و جز مهستی
هوش مصنوعی: ای هنرمند نامی که در درون خود زندگی می‌کنی، هزاران چهره داری غیر از چهره زیبای ماه و مه!
صد حلق را گشودی گر حلقه‌ای ربودی
صد جان و دل بدادی گر سینه‌ای بخستی
هوش مصنوعی: اگر تو صد حلقه را بگشایی، تنها یک حلقه را از آن بگیری، یا اگر صد جان و دل را به کسی بدهی، تنها یک سینه را می‌کشی.
دیوانه گشته‌ام من هر چه از جنون بگویم
زودتر بلی بلی گو گر محرم الستی
هوش مصنوعی: من حالت جنون دارم و هر چه درباره دیوانگی بگویم، سریع‌تر بگو بله، اگر به رازهای عمیق این موضوع آگاه هستی.

حاشیه ها

1394/09/28 08:11
محمدامین

سلام و درود
بسیار عالی و زیباست!

1400/01/25 21:03
یک مترجم

گنجور عزیز خیلی ممنون از مجموعه فوق‌العاده‌ی شما. برای ترجمه یک متن بیتی از مولانا را لازم داشتم که با نسخه فارسی مطابقت بدهم و به کمک سایت شما شعر را یافتم. این شعر در نسخه کولمن بارکس با عنوان "say yes, quickly" آمده است. ممنونم

1400/01/25 21:03
یک مترجم

این شعر در نسخه انگلیسی با ترجمه کولمن بارکس با عنوان say yes quickly آمده است. متشکرم