گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۱۷

هیچ خمری بی‌خماری دیده‌ای
هیچ گل بی‌زخم خاری دیده‌ای
در گلستان جهان آب و گل
بی خزانی نوبهاری دیده‌ای
چونک غم پیش آیدت در حق گریز
هیچ چون حق غمگساری دیده‌ای
کار حق کن بار حق کش جز ز حق
هیچ کس را کار و باری دیده‌ای
هیچ دل را بی‌صقال لطف او
در تجلی بی‌غباری دیده‌ای
بی جمال خوب دلدار قدیم
جز خیالی دل فشاری دیده‌ای
از نشاط صرف ناآمیخته
شرح ده ای دل تو باری دیده‌ای
در جهان صاف بی‌درد و دغل
بی خطر ایمن مطاری دیده‌ای
چون سگ کهف آی در غار وفا
ای شکاری چون شکاری دیده‌ای
لب ببند و چشم عبرت برگشا
چونک دیده اعتباری دیده‌ای
شمس تبریزی بگیرد دست تو
گر ز چشم بد عثاری دیده‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هیچ خمری بی‌خماری دیده‌ای
هیچ گل بی‌زخم خاری دیده‌ای
هوش مصنوعی: هیچ می‌نوشی را بدون غم و اندوه ندیده‌ای، هیچ گلی را بدون درد و خار تجربه نکرده‌ای.
در گلستان جهان آب و گل
بی خزانی نوبهاری دیده‌ای
هوش مصنوعی: در باغ‌های دنیا، زیبایی و تازگی دائمی است و هر بهار، نمایی شگفت‌انگیز را به نمایش می‌گذارد.
چونک غم پیش آیدت در حق گریز
هیچ چون حق غمگساری دیده‌ای
هوش مصنوعی: وقتی غم به سراغت می‌آید، هیچ جا برای فرار نیست؛ چون حق، فرشته‌ای را که غمت را از بین ببرد، دیده است.
کار حق کن بار حق کش جز ز حق
هیچ کس را کار و باری دیده‌ای
هوش مصنوعی: کارهای نیک و درست را انجام بده و بهره‌اش را ببر، زیرا هیچ‌کس جز خداوند، کار و بارش قابل اعتماد نیست.
هیچ دل را بی‌صقال لطف او
در تجلی بی‌غباری دیده‌ای
هوش مصنوعی: هیچ دلی را نمی‌توان یافت که بدون الطاف او در زیبایی خالص و بی‌نقصی درخشیده باشد.
بی جمال خوب دلدار قدیم
جز خیالی دل فشاری دیده‌ای
هوش مصنوعی: به غیر از زیبایی و دلربایی معشوقه‌ای که از گذشته در یاد دارم، آیا هیچ چیز دیگری را دیده‌ام که به دل فشار آورد؟
از نشاط صرف ناآمیخته
شرح ده ای دل تو باری دیده‌ای
هوش مصنوعی: ای دل، تو با هیجان و شادی خالصت بگو، آیا هیچ وقت چنین چیزی را دیده‌ای؟
در جهان صاف بی‌درد و دغل
بی خطر ایمن مطاری دیده‌ای
هوش مصنوعی: در دنیایی که بی‌درد و بدون فریب است، آیا جایی را دیده‌ای که در آن احساس امنیت و آرامش کنی؟
چون سگ کهف آی در غار وفا
ای شکاری چون شکاری دیده‌ای
هوش مصنوعی: مثل سگی که در غار وفا دراز کشیده، تو هم نشسته‌ای و در کمین هستی. آیا تو هم مانند یک شکارچی دیده‌ای؟
لب ببند و چشم عبرت برگشا
چونک دیده اعتباری دیده‌ای
هوش مصنوعی: سکوت کن و با چشم عبرت به جهان نگاه کن، زیرا آنچه می‌بینی، ارزش تأمل و عبرت دارد.
شمس تبریزی بگیرد دست تو
گر ز چشم بد عثاری دیده‌ای
هوش مصنوعی: اگر شمس تبریزی دستت را بگیرد، حتی اگر در چشمت بدی دیده باشی، نگران نباش.