گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۱۶

مرحبا ای پرده تو آن پرده‌ای
کز جهان جان نشان آورده‌ای
برگذر از گوش و بر جان‌ها بزن
ز آنک جان این جهان مرده‌ای
درربا جان را و بر بالا برو
اندر آن عالم که دل را برده‌ای
ماه خندانت گواهی می‌دهد
کان شراب آسمانی خورده‌ای
جان شیرینت نشانی می‌دهد
کز الست اندر عسل پرورده‌ای
سبزه‌ها از خاک بررستن گرفت
تا نماید کشت‌ها که کرده‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرحبا ای پرده تو آن پرده‌ای
کز جهان جان نشان آورده‌ای
هوش مصنوعی: سلام به تو ای پرده، تو آن پرده‌ای هستی که جان را از دنیای مادی نمایان کرده‌ای.
برگذر از گوش و بر جان‌ها بزن
ز آنک جان این جهان مرده‌ای
هوش مصنوعی: از حرف‌ها و شنیدنی‌ها عبور کن و به عمق وجود مردم نفوذ کن، زیرا روح این دنیای مادی به خواب رفته است.
درربا جان را و بر بالا برو
اندر آن عالم که دل را برده‌ای
هوش مصنوعی: به دنیای بالا برو و روح را با خود ببر، زیرا در آنجا دل را تسخیر کرده‌ای.
ماه خندانت گواهی می‌دهد
کان شراب آسمانی خورده‌ای
هوش مصنوعی: چهره‌ی خندان تو نشان می‌دهد که از شراب آسمانی بهره‌مند شده‌ای.
جان شیرینت نشانی می‌دهد
کز الست اندر عسل پرورده‌ای
هوش مصنوعی: روح شیرین تو نشانه‌ای است که از دوران الست در عسل پرورش یافته‌ای.
سبزه‌ها از خاک بررستن گرفت
تا نماید کشت‌ها که کرده‌ای
هوش مصنوعی: سبزه‌ها از خاک بیرون می‌آیند تا نشان دهند چه مقدار در زمین کاشته شده است.