غزل شمارهٔ ۲۹۱۵
خوش بود گر کاهلی یک سو نهی
وز همه یاران تو زوتر برجهی
هست سرتیزی شعار شیر نر
هست دم داری در این ره روبهی
برفروز آتش زنه در دست توست
یوسفت با توست اگر خود در چهی
گر غروب آمد به گور اندرشدی
باز طالع شو ز مشرق چون مهی
گرم شد آن یخ ز جنبش بس گداخت
پس بجنب ای قد تو سرو سهی
برجهان تو اسب را ترکانه زود
که به گوش توست خوب خرگهی
سارعوا فرمود پس مردانه رو
گفت شاهنشاه جان نبود تهی
همچو زهره ناله کن هر صبحگاه
وآنگه از خورشید بین شاهنشهی
بدر هر شب در روش لاغرتر است
بعد کاهش یافت آن مه فربهی
وقت دوری شاه پروردت به لطف
تا چهها بخشد چو باشی درگهی
بس کن آخر توبه کردی از مقال
در خموشیهاست دخل آگهی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش بود گر کاهلی یک سو نهی
وز همه یاران تو زوتر برجهی
هوش مصنوعی: بهتر است کمی تنبلی را کنار بگذاری و از میان دوستانت زودتر پیشافت کنی.
هست سرتیزی شعار شیر نر
هست دم داری در این ره روبهی
هوش مصنوعی: شجاعت و قدرت شیر نر در این مسیر به وضوح نمایان است و در کنار آن، تو نیز باید با هوشیاری و دقت در برابر حریفان عمل کنی.
برفروز آتش زنه در دست توست
یوسفت با توست اگر خود در چهی
هوش مصنوعی: آتش فروزانی در دستان توست و یوسف نیز همراه توست، اگر خود را در چاه قرار دهی.
گر غروب آمد به گور اندرشدی
باز طالع شو ز مشرق چون مهی
هوش مصنوعی: اگر غروب به سراغ تو بیاید و در گور آرام بگیرد، دوباره میتوانی از مشرق برخیزی و روشنایی مانند ماه پیدا کنی.
گرم شد آن یخ ز جنبش بس گداخت
پس بجنب ای قد تو سرو سهی
هوش مصنوعی: اگر یخ به خاطر حرکت گرم شده و ذوب شده است، پس ای قامت تو، مانند سرو خوشفرم، باید از جایت حرکت کنی.
برجهان تو اسب را ترکانه زود
که به گوش توست خوب خرگهی
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این اشاره دارد که باید بر روی جهان خود و زندگیمان تسلط پیدا کنیم و به اهداف و خواستههایمان به طور جدی و سریع بپردازیم، زیرا در درون ما قدرت و توانمندیهایی وجود دارد که میتواند ما را به موفقیت برساند.
سارعوا فرمود پس مردانه رو
گفت شاهنشاه جان نبود تهی
هوش مصنوعی: بشتابید، فرمود شاه، چرا که جان مردان خالی از ارزش نیست.
همچو زهره ناله کن هر صبحگاه
وآنگه از خورشید بین شاهنشهی
هوش مصنوعی: هر روز صبح مانند سیاره زهره ناله و شکایت کن و سپس از طلوع خورشید، پادشاهی را تماشا کن.
بدر هر شب در روش لاغرتر است
بعد کاهش یافت آن مه فربهی
هوش مصنوعی: هریک از شبها، ماه در آسمان به تدریج باریکتر میشود و در نهایت، آن ماه بزرگ و چاق کمکم کوچکتر میگردد.
وقت دوری شاه پروردت به لطف
تا چهها بخشد چو باشی درگهی
هوش مصنوعی: زمانی که از محبوب و شاهزادهات دوری، محبت و لطف او چه نعمتها و برکاتی میتواند به تو ببخشد وقتی که در درگاهی از او قرار داری.
بس کن آخر توبه کردی از مقال
در خموشیهاست دخل آگهی
هوش مصنوعی: دیگر بس کن، تو که از گفتن بازگشتی. در سکوتهایت، درآمد از آگاهی وجود دارد.