گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۱۲

با من ای عشق امتحان‌ها می‌کنی
واقفی بر عجزم اما می‌کنی
ترجمان سر دشمن می‌شوی
ظن کژ را در دلش جا می‌کنی
هم تو اندر بیشه آتش می‌زنی
هم شکایت را تو پیدا می‌کنی
تا گمان آید که بر تو ظلم رفت
چون ضعیفان شور و شکوی می‌کنی
آفتابی ظلم بر تو کی کند
هر‌چه می‌خواهی ز بالا می‌کنی
می‌کنی ما را حسود همدگر
جنگ ما را خوش تماشا می‌کنی
عارفان را نقد شربت می‌دهی
زاهدان را مست فردا می‌کنی
مرغ مرگ‌اندیش را غم می‌دهی
بلبلان را مست و گویا می‌کنی
زاغ را مشتاق سرگین می‌کنی
طوطی خود را شکرخا می‌کنی
آن یکی را می‌کِشی در کان و کوه
وین دگر را رو به دریا می‌کنی
از ره محنت به دولت می‌کشی
یا جزای زلت ما می‌کنی
اندر این دریا همه سود است و داد
جمله احسان و مواسا می‌کنی
این سَر‌ِ نکته است پایانش تو گوی
گرچه ما را بی‌سر و پا می‌کنی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با من ای عشق امتحان‌ها می‌کنی
واقفی بر عجزم اما می‌کنی
هوش مصنوعی: ای عشق، تو مرا در آزمایش‌ها قرار می‌دهی و از وضعیت ضعف من آگاه هستی، اما باز هم این کار را می‌کنی.
ترجمان سر دشمن می‌شوی
ظن کژ را در دلش جا می‌کنی
هوش مصنوعی: تو با تأویل و تفسیر نادرست، ذهن و احساسات دشمن را به هم می‌ریزی و در دل او شک و تردید ایجاد می‌کنی.
هم تو اندر بیشه آتش می‌زنی
هم شکایت را تو پیدا می‌کنی
هوش مصنوعی: تو هم در دل جنگل آتش به پا می‌کنی و هم همواره بهانه‌ای برای شکایت کردن پیدا می‌کنی.
تا گمان آید که بر تو ظلم رفت
چون ضعیفان شور و شکوی می‌کنی
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که اگر احساس می‌کنی بر تو ظلم یا ستمی روا داشته‌اند، مانند کسانی که ناتوان و ضعیف هستند، نباید به شکایت و ناله پرداخت. بلکه باید قدرت و توانایی خود را بشناسی و در برابر مشکلات ایستادگی کنی.
آفتابی ظلم بر تو کی کند
هر‌چه می‌خواهی ز بالا می‌کنی
هوش مصنوعی: هرگز نگران ظلم و ستم نخواهی بود، زیرا هرچه بخواهی از مقام بلند خود به تو عطا خواهد شد.
می‌کنی ما را حسود همدگر
جنگ ما را خوش تماشا می‌کنی
هوش مصنوعی: تو با حسادت ما به یکدیگر، ما را به جان هم می‌اندازی و جنگ و دعوای ما را به تماشا نشسته‌ای.
عارفان را نقد شربت می‌دهی
زاهدان را مست فردا می‌کنی
هوش مصنوعی: تو به عارفان نوشیدنی معنوی می‌دهی، اما با دادن وعده‌های دنیوی زاهدان را در انتظار فردایی پوچ نگه می‌داری.
مرغ مرگ‌اندیش را غم می‌دهی
بلبلان را مست و گویا می‌کنی
هوش مصنوعی: اگر به پرنده‌ای که به فکر مرگ است، غم و اندوه بدهی، بلبل‌هایی که شاد و سرزنده هستند را شادتر و گویا می‌سازی.
زاغ را مشتاق سرگین می‌کنی
طوطی خود را شکرخا می‌کنی
هوش مصنوعی: تو زاغ را به سرگین جذب می‌کنی، در حالی که طوطی خود را با شیرینی‌های زیبا دل‌ربا می‌سازی.
آن یکی را می‌کِشی در کان و کوه
وین دگر را رو به دریا می‌کنی
هوش مصنوعی: یک نفر را به عمق زمین و کوه‌ها می‌بری و نفر دیگر را به سمت دریا هدایت می‌کنی.
از ره محنت به دولت می‌کشی
یا جزای زلت ما می‌کنی
هوش مصنوعی: از طریق رنج و سختی به موفقیت می‌رسی یا به خاطر خطاهایت مجازات می‌شوی.
اندر این دریا همه سود است و داد
جمله احسان و مواسا می‌کنی
هوش مصنوعی: در این دریا همه چیز به نفع و راستی است و تو همیشه به دیگران کمک و احسان می‌کنی.
این سَر‌ِ نکته است پایانش تو گوی
گرچه ما را بی‌سر و پا می‌کنی
هوش مصنوعی: این مطلب به این معناست که اگرچه تو ممکن است در نهایت ما را ناتوان و بی‌قرار کنی، اما اصل و نکته‌ی موضوع مشخص و واضح است.

حاشیه ها

1397/11/06 05:02
نادر..

عارفان را نقد شربت می‌دهی
زاهدان را مست فردا می‌کنی..