گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۰۵

اندرآ در خانه یارا ساعتی
تازه کن این جان ما را ساعتی
این حریفان را بخندان لحظه‌ای
مجلس ما را بیارا ساعتی
تا ببیند آسمان در نیم شب
آفتاب آشکارا ساعتی
تا ز قونیه بتابد نور عشق
تا سمرقند و بخارا ساعتی
روز کن شب را به یک دم همچو صبح
بی درنگ و بی‌مدارا ساعتی
تا ز سینه برزند آن آفتاب
همچو آب از سنگ خارا ساعتی
تا ز دارالملک دل برهم زند
ملک نوشروان و دارا ساعتی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اندرآ در خانه یارا ساعتی
تازه کن این جان ما را ساعتی
هوش مصنوعی: وارد خانه دوست شو و کمی به این روح ما جان تازه‌ای ببخش.
این حریفان را بخندان لحظه‌ای
مجلس ما را بیارا ساعتی
هوش مصنوعی: این رقبا را در لحظه‌ای سرگرم کن و مجلس ما را برای ساعتی زیبا کن.
تا ببیند آسمان در نیم شب
آفتاب آشکارا ساعتی
هوش مصنوعی: برای مدتی، در نیمه شب، آسمان به وضوح آفتاب را می‌بیند.
تا ز قونیه بتابد نور عشق
تا سمرقند و بخارا ساعتی
هوش مصنوعی: عشق از قونیه روشنایی می‌افشاند، به‌طوری که سمرقند و بخارا نیز برای مدتی تحت تاثیر آن قرار می‌گیرند.
روز کن شب را به یک دم همچو صبح
بی درنگ و بی‌مدارا ساعتی
هوش مصنوعی: روز را به یک لحظه مانند صبح باش بدون هیچ تأخیر و ملاحظه‌ای.
تا ز سینه برزند آن آفتاب
همچو آب از سنگ خارا ساعتی
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن آفتاب از دل انسان بدرخشد مانند آب که از سنگ سخت جسته و جاری می‌شود، لحظه‌ای آرام نمی‌گیرد.
تا ز دارالملک دل برهم زند
ملک نوشروان و دارا ساعتی
هوش مصنوعی: تا وقتی که شاهان بزرگ مانند نوشروان و دارا در کاخ خود باشند، دل نمی‌توانند آرام بگیرند و همیشه در فکر عمل و کارهای خود هستند.

حاشیه ها

1396/04/15 00:07
دوستدار شعر پارسی

در بیت ششم به جای بر زند،پر زند نگاشته شود