غزل شمارهٔ ۲۹۰۱
فارغم گر گشت دل آوارهای
از جهان تا کم بود غمخوارهای
آفتاب عشق تو تابنده باد
تا بریزد هر کجا استارهای
آفتابی کو به کوه طور تافت
پاره گشت و لعل شد هر پارهای
تابشش بر چادر مریم رسید
طفل گویا گشت در گهوارهای
هر کی او منکر شود خورشید را
کور اصلی را نباشد چارهای
چون عصای عشق او بر دل بزد
صد هزاران چشمه بین از خارهای
چشم بد گرچه که آن چشم من است
دور بادا از چنین رخسارهای
صد دکان مکر در بازار عشق
این چنین در بست از مکارهای
شمس تبریزی به پیش چشم تو
حلقه حلقه هر کجا سحارهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فارغم گر گشت دل آوارهای
از جهان تا کم بود غمخوارهای
هوش مصنوعی: اگر دل آوارهای از دنیا راحت شود، این نشانه آن است که دلتنگی و غم کمبود یک همدم در زندگی او کاهش یافته است.
آفتاب عشق تو تابنده باد
تا بریزد هر کجا استارهای
هوش مصنوعی: نور عشق تو باید چون آفتاب بتابد تا هر جا که ستارهای باشد، روشنی بخشد.
آفتابی کو به کوه طور تافت
پاره گشت و لعل شد هر پارهای
هوش مصنوعی: خورشیدی که بر کوه طور تابید، هر قطعهای از آن پاره شد و تبدیل به لعل گرانبها گردید.
تابشش بر چادر مریم رسید
طفل گویا گشت در گهوارهای
هوش مصنوعی: نور تابناک بر چادر مریم افتاد و بچهاش در گهوارهاش به خواب رفت.
هر کی او منکر شود خورشید را
کور اصلی را نباشد چارهای
هوش مصنوعی: هر کس خورشید را انکار کند، در واقع به خودش ظلم کرده و هیچ راه نجاتی برایش وجود ندارد.
چون عصای عشق او بر دل بزد
صد هزاران چشمه بین از خارهای
هوش مصنوعی: وقتی عشق او به دل من ضربه زد، هزاران چشمه از محبت و احساس در دل من روان شد.
چشم بد گرچه که آن چشم من است
دور بادا از چنین رخسارهای
هوش مصنوعی: چشم حسود هرچند که آن چشم من است، از این چهرهی زیبا دور باد.
صد دکان مکر در بازار عشق
این چنین در بست از مکارهای
هوش مصنوعی: در بازار عشق، صد دکان فریب و حرص وجود دارد، اما این همه به خاطر یکی از بازیگران فریبکار است که این بازار را به هم ریخته است.
شمس تبریزی به پیش چشم تو
حلقه حلقه هر کجا سحارهای
هوش مصنوعی: شمس تبریزی در نزد تو به شکلی زیبا و گرداگرد میچرخد، هر جا که جاذبهای شگفتانگیز وجود دارد.