غزل شمارهٔ ۲۹۰۰
بوی مشکی در جهان افکندهای
مشک را در لامکان افکندهای
صد هزاران غلغله زین بوی مشک
در زمین و آسمان افکندهای
از شعاع نور و نار خویشتن
آتشی در عقل و جان افکندهای
از کمال لعل جان افزای خویش
شورشی در بحر و کان افکندهای
تو نهادی قاعده عاشق کشی
در دل عاشق کشان افکندهای
صد هزاران روح رومی روی را
در میان زنگیان افکندهای
با یقین پاکشان بسرشتهای
چونشان اندر گمان افکندهای
چون به دست خویششان کردی خمیر
چونشان در قید نان افکندهای
هم شکار و هم شکاری گیر را
زیر این دام گران افکندهای
پردلان را همچو دل بشکستهای
بی دلان را در فغان افکندهای
جان سلطان زادگان را بنده وار
پیش عقل پاسبان افکندهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بوی مشکی در جهان افکندهای
مشک را در لامکان افکندهای
هوش مصنوعی: ما در دنیا بوی خوشی منتشر کردهایم، مانند اینکه مشک را در جایی نامحدود و وسیع پخش کردهای.
صد هزاران غلغله زین بوی مشک
در زمین و آسمان افکندهای
هوش مصنوعی: بوی مشک تو در زمین و آسمان تولید شور و هیجان کرده و همه جا را پر از صدا و سروصدا کرده است.
از شعاع نور و نار خویشتن
آتشی در عقل و جان افکندهای
هوش مصنوعی: شما با نور و آتش وجود خود، شعلهای در ذهن و روح دیگران روشن کردهاید.
از کمال لعل جان افزای خویش
شورشی در بحر و کان افکندهای
هوش مصنوعی: از زیبایی و کمال لعل جانبخش خود، غوغایی در دریا و زمین به وجود آوردهای.
تو نهادی قاعده عاشق کشی
در دل عاشق کشان افکندهای
هوش مصنوعی: تو با طرز خاصی قواعد عشق را به وجود آوردهای و در دل عاشقانی که قادر به عشق ورزیدن نیستند، سرسیزید کردهای.
صد هزاران روح رومی روی را
در میان زنگیان افکندهای
هوش مصنوعی: بسیاری از روحهای رومی را در میان زنگیان پراکندهای.
با یقین پاکشان بسرشتهای
چونشان اندر گمان افکندهای
هوش مصنوعی: تو با اطمینان و خلوص نیت، آنها را به هم بافتهای، اما مثل این که آنها را در توهم گذاشتهای.
چون به دست خویششان کردی خمیر
چونشان در قید نان افکندهای
هوش مصنوعی: زمانی که خودشان را تحت کنترل و دست خود قرار دادهاند، به نوعی به نان و معاش وابسته شدهاند.
هم شکار و هم شکاری گیر را
زیر این دام گران افکندهای
هوش مصنوعی: تو هم هم شکار و هم کسی هستی که شکار میکنی و در زیر این دام سنگین گرفتار شدهای.
پردلان را همچو دل بشکستهای
بی دلان را در فغان افکندهای
هوش مصنوعی: افراد دلیر و شجاع را مانند کسانی که دلشان شکسته شده به حال نزار و افسرده درآوردهای و بیدلها را در ناراحتی و اندوه قرار دادهای.
جان سلطان زادگان را بنده وار
پیش عقل پاسبان افکندهای
هوش مصنوعی: تو با ادب و احترام، جان کسانی را که از نسل سلاطین هستند، به فرامین عقل سپردهای.
حاشیه ها
1399/01/25 17:03
بابک پرتو
درک حقیقت و عشق و بن جهان = خدا ، در تصویر بوئی که در جهان افکنده میشود ، تصویریست از بینش حقیقت که به کلی با مفهوم عقل یا حافظه در این دستگاههای مذهبی و یا فلسفی فرق دارد .