غزل شمارهٔ ۲۸۹۹
بار دیگر عزم رفتن کردهای
بار دیگر دل چو آهن کردهای
نی چراغ عشرت ما را مکش
در چراغ ما تو روغن کردهای
الله الله کاین جهان از روی خود
پرگل و نسرین و سوسن کردهای
الله الله تا نگوید دشمنی
دوستی و کار دشمن کردهای
الله الله بندگان را جمع دار
ای که عالم را تو روشن کردهای
بار دیگر تو به یک سو مینهی
عشقبازیها که با من کردهای
الله الله کز نثار آستین
نفس بد را پاکدامن کردهای
کان زرکوبان صلاح الدین که تو
همچو مه از سیم خرمن کردهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بار دیگر عزم رفتن کردهای
بار دیگر دل چو آهن کردهای
هوش مصنوعی: دوباره تصمیم به رفتن گرفتهای و دوباره دلت را مثل آهن محکم کردهای.
نی چراغ عشرت ما را مکش
در چراغ ما تو روغن کردهای
هوش مصنوعی: ای نی، ما را در تجملات و لذتها از بین نبر، چرا که تو به خاطر ما به این چراغ روشنی بخشیدهای.
الله الله کاین جهان از روی خود
پرگل و نسرین و سوسن کردهای
هوش مصنوعی: خدا را شکر که این دنیا را با زیباییهای فراوانی چون گل و نسرین و سوسن آراستهای.
الله الله تا نگوید دشمنی
دوستی و کار دشمن کردهای
هوش مصنوعی: باید مراقب بود که بین دوستان و دشمنان تفاوت قائل شد و کارهایی انجام نداد که باعث دشمنی شود.
الله الله بندگان را جمع دار
ای که عالم را تو روشن کردهای
هوش مصنوعی: خدایا، تو جمع کردن بندگان را به عهده بگیر، چرا که تو هستی که دنیا را روشن کردهای.
بار دیگر تو به یک سو مینهی
عشقبازیها که با من کردهای
هوش مصنوعی: تو بار دیگر عشق و بازیهایی را که با من داشتهای در یک سمت قرار میدهی و نادیده میگیری.
الله الله کز نثار آستین
نفس بد را پاکدامن کردهای
هوش مصنوعی: ای خدا، تو با نثار نیروی خود، نفس پلید را از پاکدامنی محافظت کردهای.
کان زرکوبان صلاح الدین که تو
همچو مه از سیم خرمن کردهای
هوش مصنوعی: تو مانند ماهی که از دِرَم سیمین ساخته شدهای، توانایی و زیبایی را به حدی رساندهای که همچنین با مهارت و خوشسلیقگی در کار خود عمل میکنی که زرکوبان بزرگ نیز به تو غبطه میخورند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۸۹۹ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
حاشیه ها
1399/08/08 08:11
همایون
جلال دین با بزرگ داشتن دوستان خود در حقیقت فرهنگ گلستانی به جهان انسان می بخشد، دنیا را طلایی میکند و نور ماه جمال انسانی را در شب طولانی و یلدایی هستی درخشان و تابان میسازد، چراغ دل های ما را پر روغن میکند
آنچه او به دوستان خود میگوید همان است که ما امروز به او میگوییم