اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما
ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما
هوش مصنوعی: ای کسی که نور وجودت از پشت پردهها میتابد، تابش تو برای ما مانند تابستانی دلچسب است. ما را با این نور گرم کن تا به یاد بهار و بستان شادیهای خود بیفتیم.
ای چشم جان را توتیا آخر کجا رفتی بیا
تا آب رحمت برزند از صحن آتشدان ما
هوش مصنوعی: ای چشمی که جانم را روشن کردهای، کجا رفتهای؟ برگرد تا باران رحمت بر زمین آتشین قلب ما ببارد.
تا سبزه گردد شورهها تا روضه گردد گورها
انگور گردد غورهها تا پخته گردد نان ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که هیاهوی زندگی در این زمین ادامه دارد، سبزه و شادابی به وجود خواهد آمد و خاکهای مرده جان دوبارهای میگیرند. درد و رنجها به فرصتهایی برای رشد و شکوفایی تبدیل میشوند و در نهایت، تلاشهای ما به ثمر مینشیند و نان زندگیمان آماده میشود.
ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل
آخر ببین کاین آب و گل چون بست گرد جان ما
هوش مصنوعی: ای خورشید جان و دل، از تو شرمندهام. نگاه کن ببین این جسم خاکی ما چگونه جان ما را محاصره کرده است.
شد خارها گلزارها از عشق رویت بارها
تا صد هزار اقرارها افکند در ایمان ما
هوش مصنوعی: عشق چهره تو باعث شده است که دنیا پر از زیبایی و خوشحالی شود. بارها و بارها این عشق ما را به اعتراف و ایمان به حقایق عمیقتر واداشته است.
ای صورت عشق ابد خوش رو نمودی در جسد
تا ره بری سوی احد جان را از این زندان ما
هوش مصنوعی: ای زیبایی عشق، تو به زیبایی در این بدن ظاهر شدی تا روح ما را از این زندان آزاد کنی و به سوی خدا ببری.
در دود غم بگشا طرب روزی نما از عین شب
روزی غریب و بوالعجب ای صبح نورافشان ما
هوش مصنوعی: غم را کنار بگذار و شادی را بپذیر، روزی را به ما نشان بده که مانند شب غریب و شگفتانگیز است. ای صبحی که نور و زیبایی را به ما هدیه میدهی.
گوهر کنی خرمهره را زهره بدری زهره را
سلطان کنی بیبهره را شاباش ای سلطان ما
هوش مصنوعی: ای سلطان، تو میتوانی که سنگ قیمتی را از جواهر بسازی و زیبایی را به اوج برسانی. تو میتوانی کسانی را که چیزی ندارند، به مقام و منزلت برسانی. شایسته خوشحالی و تبریک هستی، ای سلطان ما.
کو دیدهها درخورد تو تا دررسد در گرد تو
کو گوش هوش آورد تو تا بشنود برهان ما
هوش مصنوعی: کسانی که توانایی درک و فهم تو را دارند، چه کسانی هستند تا به تو نزدیک شوند؟ و چه کسانی هستند که حواسشان به صحبتهای تو باشد تا بتوانند دلایل ما را بشنوند؟
چون دل شود احسان شمر در شکر آن شاخ شکر
نعره برآرد چاشنی از بیخ هر دندان ما
هوش مصنوعی: وقتی دل به لطف و محبت شاد میشود، در نتیجه شاخهای شیرین دست به فریاد و سر و صدا میزنند و طعم شیرین را از ریشه هر دندان ما به نمایش میگذارند.
آمد ز جان بانگ دهل تا جزوها آید به کل
ریحان به ریحان گل به گل از حبس خارستان ما
هوش مصنوعی: صدای دهل از جان همراه با شوق و زندگی به گوش میرسد تا جزئیات به سمت کمال و زیبایی بیایند. گلها و گیاهان از زندانی که خارها ساخته بودند، آزاد میشوند.
حاشیه ها
بسیار زیباست
در مصرع دوم "دل گرم" باید "دلگرم" نگاشته شود تا سکته ای ایجاد نشود
ای چشم جان را توتیا، آخر کجا رفتی بیا!..
تا سبزه کردد شوره ها ، تا روضه گردد گورها
پذیرفتنی است . راه به جایی میبرد اما اینکه انگورها غوره گردند تا نان آیشان پخته شود، یاد آن داستان که جوان زاد خویش کم و کمتر میکرد ، زنده می کند!.
بی سواد عزیز
البته در مصراع دوم انگورها غوره نمیشن، بلکه غوره ها انگور میشن و نان هم که پخته میشه و این موارد در کنار سبزه شدن شوره ها و روضه شدن گورها به معنای مشخصی می رسه.
...
سپاس ، بی سوادی باید جایی خویش بنمایاند.( با این حال پخته شدن نان بر جای میماند چه گویا خمیر است که می پزد تا نان شود.)
نفرمایید دوست عزیز، حتما سوء تفاهمی در خوانش بوده.
در مورد نان حرفتون از نظر علمی درسته، اما نان پختن مصطلح هست و چه در ادبیات کلاسیک، چه در ادبیات معاصر و چه محاورات روزمره کسی از عبارت خمیر پختن و به دست اومدن نان استفاده نمی کنه.
روزی غریب و بوالعجب ای صبح نور افشان ما
اشاره به صبح ظهور دارد.
تا آب رحمت بر زند از صحن آتشدان ما
صحن آتشدان چشم است و آتشدان دل
آب رحمت گریه ایست که از سوز و حرارت دل عاشق برمی خیزد و این گریه معشوق را به ترحم می کشاند.
1398/02/14 00:05
Motahhareh
در مصرع اول، تعابیر استعاری "ورای پردهها"، "تاب تو"، "تابستان ما"، و "بستان ما" هر کدام به چه اشاره میکنند؟
1400/07/09 21:10
پبمان محمدی
عالیییی